خلاصه ماشینی:
"معادلهایی همچون جهانگرایی(تا حد امکان خنثی و بیطرفانه)؛جهانیشدن (برداشت انفعالی،تسلیمطلبانه و جریانی طبیعی یا تردیدآمیز در جهتگیری به عنوان مخالفت نیروهای حاکم بر جهان)؛ جهانیسازی(برداشت فعال و هدفمند در ایجاد پدیده جهانی)و جهانیگستری(دیدگاه امپراتورانه توسعهطلبانه،اجباری و تحمیلی و امپریالیستی)برای این واژه بهکار رفته است.
در یک نگرش،تعریف دقیقتر و رساتر جهانیسازی چنین است:«تشدید روابط اجتماعی در سر تا سر جهان،به گونهای که مکانهای دور آنچنان به هم مرتبط شوند که اتفاقات هر محل،زادهء حوادثی باشد که کیلومترها دورتر به وقوع میپیوندند و برعکس».
با این نگرش تعریف دقیقتر و رساتر جهانیسازی چنین خواهد بود:«تشدید روابط اجتماعی در سر تا سر جهان،به گونهای که مکانهای دور آنچنان به هم مرتبط شوند که اتفاقات هر محل،زادهء حوادثی باشد که کیلومترها دورتر به وقوع میپیوندند و برعکس».
این فرآیند جهانی باعث به تاراجرفتن جهانی ثروتهای جوامع فقیرتر میشود و معنی آن نظام متوازن نیست،بلکه سیطره و تحکم و سلطهگری یک نظام است که حاصل آن حاکمیت سرمایه بر جامعهء جهانی و شئشدن بشر و تقلیل روابط اجتماعی به کالا و مقتضیات بازار خواهد بود.
این فرآیند جهانی باعث به تاراجرفتن جهانی ثروتهای جوامع فقیرتر میشود و معنی آن نظام متوازن نیست، بلکه سیطره و تحکم و سلطهگری یک نظام است که حاصل آن حاکمیت سرمایه بر جامعهء جهانی و شئشدن بشر و تقلیل روابط اجتماعی به کالا و مقتضیات بازار خواهد بود.
*** پس از این آشنایی مجمل با جهانیسازی،خوب است به هشداری دیگر از آنتونی گیدنز توجه کنیم تا ابعاد این پدیده را بهتر دریابیم:«اشتباه است که فکر کنیم جهانیسازی فقط دربارهء نظامهای بزرگ،از قبیل نظام مالی جهانی صدق میکند."