خلاصه ماشینی:
"به نظر ما،با وجود قدمت قول اول نمیتوانند درست باشند؛زیرا: اولا:چنانکه در آیات مورد اشاره امد،مثلا در سورهء اعراف «هل ینظرون الا تأویله» و آیهء سورهء یونس «بل کذبوا بمالم یحیطوا بعلمه و لما یأتهم تأویله»، آنچه ظاهر است،این است که همهء قرآن تأویل دارد،نه تنها آیات متشابه.
رابعا:دلیلی وجود ندارد که بگوییم، مراد از تأویل در آیهء محکم و متشابه به معنی خلاف ظاهر است و در آیاتی هم که از قرآن مجید اشاره کردیم و در آنها لفظ تأویل به کار رفته بود،چنین معنایی را نمییابیم که اراده شدهباشد.
اینان معمولا به استناد ارجاع ضمیر«ه»در «و ابتغاء تأویله ما یعلم تأویله»به«ما تشابه» در آیهء 7 سورهء آل عمران این نظر را اظهار داشتهاند و قائل شدهاند که «تأویل»به آیات متشابه اختصاص داشته است و آیات محکم از تفسیر باطنی برخوردار هستند.
اما جواب این اشکال که میگفتند: راسخان در علم از آن جهت قابل ستایش و تقدیرند که:«آنان با آنکه به تأویل آیات عالم نیستند،تسلیم هستند»،باید تأویل در تمام موارد به همان معنای«بازگردانیدن» به کار میرود و خصوصیات دیگر به تناسب موارد استعمال بر آن افزوده میشود بگوییم:ستودن«راسخان در علم»در آیهء مزبور هیچ منافاتی با علم آنان به تاویل قرآن ندارد؛چرا که ستودن آنان اصلا به آن دلیل نیست که به امر مجهولی ایمان دارند،بلکه به این دلیل است که آنان نسبت به محکم، متشابه،تنزیل و تأویل بهگونهای یکسان ایمان آوردهاند و متشابهات و تأویلات با وجود دشوار فهمی و دیریاب بودن، هیچگونه تزلزلی در روح آنان ایجاد نکرده است."