خلاصه ماشینی:
"سیذارتا گوتاما1(بودا)،پسر پادشاه سرزمین کوچکی در مرزهای نپال و هندوستان بود که برای درک معنای زندگانی،ترک همهچیز کرد و به بودا ادعای آوردن دین تازهای نکرد، بلکه تنها یک مصلح مذهبی در کیش هندویی بود که علیه افراطها و تفریطهای کیش هندویی،به ویژه علیه نظام طبقاتی موجود در هندوییسم قیام کرد ریاضتهای شاق پرداخت.
این هفت دستور عبارتاند از: اول:باید به چهار حقیقت باور داشته باشیم(رنج و ریشهء آن و رهایی از آن)، تا راهی را که بودا نشان داده است،گم نکنیم و سرگردان نشویم.
گیرایی مقاومتناپذیر شخصیت دالامایی لاما،توجه روزافزون هالیوود به او و جذابیت روشهای مراقبه و ذاذن،خلأ معنوی و احساس نارضایتی درونی و ملال در غرب،و فقدان جنبهء باطنی در مسیحیت که سنت آئینی و تشرفی خود را از دست داده،دلیل دیگری برای این پدیده است.
دکتر شایگان در ارتباط با شرایط جدید و موقعیت آئین بودایی مینویسد:«تا آنجا که میدانم،هیچ آئینی بهخوبی آئین بودا ذرات عناصر متشکلهء(دهارما)،ماده، ذهن و انرژیهای لطیف را که به نسبتهای بیاندازه متنوع با یکدیگر ترکیب میشوند و بافت فرار چیزها را اندیشیدن به خوی خود،شگردی است که به نام«یوگا»10شناخته شده است.
این بینش کثرتگرا از جهان،این بازنمایی سینمایی امور(که مورد عنایت سینماگران بزرگ دنیا هم واقع شده است)،طبیعتا انسان معاصر را به خود جذب میکند؛به خصوص که تعلیم اخلاقی رهایی نیز با هستیشناسی در هم شکستهء امروز بیگانه نیست و حتی تبع و نتیجهء منطقی آن است.
»24 ضمن اینکه تأکید این آئین بر رستگاری مبهم و تکیه نکردن و اصرار نداشتن بر حقانیت،مجال زندگی و جولان آن را در همهء فضاهای کثرتگرا و در کنار هر دین و آئینی فراهم آورده است."