خلاصه ماشینی:
"اومانیسم به عنوان یکی از اصول اصیل مدرنیته،به بدیهی است،اندیشه و مکتبی که انسان را عین ربط به پروردگار میداند و عقل را عامل پیوند با خدا و افاضهء او میانگارد و ندای،«العقل ما عبد به الرحمان»، سر میدهد،تمامی مبادی و مجاری اومانیسم را مسدود کرده است و پیروانش تا در این تعالیم ناب غوطه میخورند، در حریم انس باشند و چون از این تعالیم غفلت ورزند،در دام انواع مکاتب بشری گرفتار آیند.
از آن جا که در اندیشهء اومانیستی،انسان، محور و اساس همهء واقعیتها و ارزشها محسوب میشود و همه چیز،حتی خدا و دین نیز،باید در ارتباط با او توجیه و تفصیر شوند،انسان موجودی خودمدار است که در مقال هیچ مقامی غیر از خود،مسئولیتی ندارد و مجاز است،به منظو کسب منفعت،از همه چیز و به هر صورت ممکن بهرهبرداری کند این در حالی بود که اومانیستهابرخی از باورها و معتقدات مردم قرون وسطا را از دست داده بودند.
البته با این ملاحظه چنین انیانی،کاملا زمینی و مادی است و از هیچ گونه جنبهء آسمانی و فراماد برخوردار نیست باید توجه داشت که تمامی بزرگداشتها و تمجیدهایی که در اندیشههای اصیل سنتی از انسان میشود،در سایهء هویت دینی او،یعنی وجههء عین الربطی او شکل میگیرد پروتستانی قن بیستم معتقد است که«اومانیسم بدون انجیل وجود نداد.
»13 بدیهی است،اندیشه و مکتبی که انسان را عین ربط به پروردگار میداند و عقل را عامل پیوند با خدا و افاضهء او میانگارد و ندای «العقل ما عبد به رحمان» سر میدهد، تمامی مبادی و مجاری اومانیسم را مسدود کرده است و پیروانش تا در این تعالیم ناب غوطه میخورند،در حریم انس باشند و چون از این تعالیم غفلت ورزند،در دام انواع مکاتب بشری گرفتار آیند."