خلاصه ماشینی:
"بر این پایه میتوان حقوق را در اصطلاح چنین تعریف کرد:«حقوق عبارت است از مجموعهی قوانین و مقررات اجتماعی که از سوی خدای انسان و جهان برای برقراری نظم و قسط و عدل در جامعهی بشری تدوین میشود تا سعادت جامعه را تأمین کند»(جوادی آملی،ص 75).
در حقوق بشر غرب،این شناخت از علوم با روش خاص خود ناشی شده است،با این باور که خرد مبتنی بر روش علمی و تجربی،قادر به شناخت همهی ابعاد هستی،از جمله انسان و استعدادها و نیازهای وی است.
اما در نگرش الحادی که اعتقاد به پروردگار وجود ندارد،چگونه انسانهای بریده از خدا،بیگانه با او و در عین حال،مملو از غرایز مادی خودبینی،منفعت طلبی و استثمارجویی میتوانند با یکدیگر با روح برادری رفتار کنند؟آیا بر اساس این نگرش،منطق نیچه صحیح نمینماید که اگر بر دیگران تفوق داشتنی،ولی بر آنان چیرهنگشتی و ستم نکردی،نشانهی ضعف و خواری توست،نه نشانهی اقتدار و فضیلت تو؟مبنای حقوق بشر از دیدگاه غرب،همزیستی مسالمتآمیز همراه با صلح و آزادی و عدالت در جوامع بشری است.
همانطورکه در مادهی دوم اعلامیهی حقوق بشر اسلامی آمده است:«حیات حقی است که برای هر انسان تضمین شده است و بر همهی افراد،جوامع و حکومتها واجب است،از این حق حمایت و در مقابل هر تجاوزی علیه آن ایستادگی کنند»(محمد هادی معرفت،ص 247 و 248).
2. اصل کرامت انسانی هر دو نظام به کرامت انسانی توجه دارند،اما در دین اسلام به دو نوع کرامت اشاره شده است:«کرامت ذاتی»که همهی انسانها از حیث انسان بودن از آن برخوردارند،و«کرامت ارزشی»که بر اثر به کارگیری استعدادها در مسیر رشد و کمال حاصل میشود."