خلاصه ماشینی:
"یکی از سؤالات در خصوص اعجاز این است که:چه رابطهای بین معجزه و حقانیت ادعای رسالت وجود دارد؟ظاهرا عقل تلازمی بین صدق رسول در دعوتش به خدای سبحان و اینکه امر خارق العادهای از او صادر شود،نمییابد.
و اگر این ادعا،یعنی دریافت وحی و ارتباط با فرشتگان،صحیح باشد،معلوم است که از غیب و ماورای طبیعت تصرفاتی در نفس پیامبران میشود و به همین دلیل با واکنش جدی از جانب مردم مواجه میشوند.
پیامبران هیچگاه معجزه را برای اثبات معارف خود نیاوردند و نمیخواستند با آوردن معجزه توحید و معاد را اثبات کنند،بلکه برای اثبات این حقایق به حجت عقل اکتفا میکردند واکنش اول مردم در مقابل دعوت پیامبران:انکار عدهای در مقابل این دعوت پیامبران از ابتدا موضع مخالف گرفتند و سعی کردند،با انواع احتجاجات ادعای پیامبران را رد کنند.
میان ادعای نبوت،و قدرت برآوردن معجزه ملازمه هست و معجزه دلیل بر صدق دعوی پیامبر دارد و در این دلالت،فرقی بین عوام و خواص نیست خداوند احتجاجات آنها رد میکند و میفرماید: «انظر کیف ضربوا لک الأمثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا...
پس بدین علت است که امتهای انبیا،از پیامبران خود معجزه میخواستند تا تصدیقکنندهی نبوت آنها باشد؛نه اینکه با معجزه بخواهند صدق معارفی را که او عرضه کرده است،بررسی کنند،چرا که آن معارف،مانند توحید و معاد،همگی برهانی هستند[و اصلا صدقشان ربطی به انجام کار خارق العاده از جانب یک نفر ندارد].
» 17 پس از آنچه گفته شد،نتیجه میشود که: اولا،میان ادعای نبوت،و قدرت برآوردن معجزه،ملازمه هست و معجزه دلیل بر صدق دعوی پیامبر دارد و در این دلالت، فرقی بین عوام و خواص نیست."