چکیده:
در نظامهای حقوقی در خصوص ماهیت حق مؤلف اتفاق نظر وجود ندارد. نظریۀ حقوق مربوط به شخصیت (در حقوق آلمان)، نظریۀ دین، نظریۀ حق طبیعی و در حکم مالکیت (در انگلستان و امریکا در قرن هجدهم و برخی آرای دادگاه تجدیدنظر پاریس)، نظریۀ حق مالکیت (برخی آرای دادگاههای فرانسه و نیز دکترین مصر)، نظریۀ ماهیت دووجهی (در قانون ایالت کبک، حقوق لبنان، معاهدۀ برن و قانون مالکیت فکری فرانسه)، نظریۀ تأکید بر فواید اقتصادی آثار فکری، نظریۀ حقوق کار، نظریۀ حق ویژه و از اقسام حقوق فکری و نظریۀ امتیاز مطرح شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. قوانین مصر مانند قوانین ایران در این زمینه ساکت است. در حقوق ایران اغلب از واژۀ مالکیت فکری یا معنوی استفاده شده است (نظریۀ مالکیت)، با وجود این، بهعنوان نتیجه، نظریۀ ماهیت دووجهی (استقلال ماهیت حقوق مادی در برابر حقوق معنوی مؤلف و ماهیت ویژۀ هریک) صحیحتر است. بنابراین، نظریۀ ماهیت مالکیت دارای ایراد است؛ زیرا شامل حقوق معنوی که غیرمالی و مربوط به شخصیت مؤلف است، نمیشود.
There is no consensus on the nature of copyright in legal systems; Theory of Personality rights (in German law), theory of debt, theory of natural right and as property (in Britain and the United States in the 18th century and some of the Paris Court of Appeals), property theory (some of the French courts and some of the Egyptian doctrine), the theory of dual nature (in Quebec law, Lebanese law, the Berne Convention and French intellectual property law), the theory emphasizing the economic benefits of intellectual property, the theory of labor law, Special right theory and as a kind of intellectual rights and privilege theory have been proposed and analyzed. Egyptian law is as silent as Iranian Law. In Iranian law, the term intellectual property is often used (property theory), as a result, the theory of two dimensional nature (independence of the nature of material rights from the morals rights of the author and the specific nature of each one) is more correct. So, the property theory is flawed; because it does not include moral rights that are non-financial and related to the author's personality. The type of this article is Academic / Scholarly.
خلاصه ماشینی:
مالکيت ادبي و هنري (حق مؤلف ) و مالکيت صنعتي مانند حق مخترع ١ هرچند از نظر مبنا، مبادي و وجود حقوق مادي و معنوي با يکديگر اشتراک دارند، با وجود اين ، از نظر ماهيت و طبيعت بين اين دو نوع مالکيت «تفاوت بين و فاحشي وجود دارد، زيرا خصيصۀ فني و صنعتي و اقتصادي مالکيت صنعتي برعکس مالکيت ادبي و هنري بر خصايص معنوي غلبه دارد و همين تفاوت باعث شده است که بين مالکيت صنعتي و مالکيت فکري يا ادبي و هنري فاصله ايجاد شود.
در حقوق ايران به نظر ميرسد، نظريۀ مالکيت غلبه دارد (داراب پور، ١٣٩٢: ٩٣؛ محمودي، ١٣٩١: ١٠٤؛ جعفري لنگرودي، ١٣٨٨: ١٦٤)؛ با وجود اين ، مخالفان نظريۀ مالکيت معتقدند که در اين نظريه طبيعت حق مؤلف و حق مالکيت ناديده گرفته شده و اين درحالي است که اين دو حق از حيث موضوع ، قابليت توقيت و جواز توقيف ، با يکديگر تفاوت دارند: تفاوت نخست : موضوع حق مالکيت ، شيء مادي است ، درحالي که موضوع حق مؤلف ، شيء مادي نيست (سنهوري، بيتا: ٩).
به نظر ميرسد اين تفاوت در حقوق ايران پذيرفته شده نيست ؛ زيرا مصاديقي وجود دارد که موضوع مالکيت جايز است شيء مادي نباشد؛ براي مثال ، برخي از فقها نيز به جهت فقدان مانع ، تمليک دين به خود مديون را نيز پذيرفته اند (انصاري، ١٤١٥: ٩).
تفاوت سوم : به اعتقاد برخي، ازآنجا که حق مالکيت قابل توقيف است و با توجه به اينکه در قوانين (براي مثال ، مادة ٢٢ قانون مالکيت ادبي و فني لبنان و قانون حمايت از حق مؤلف کشور اردن )، حقوق دارندة اثر فکري قابل توقيف نيست ، درنتيجه نظريۀ مالکيت قابل ايراد است (کنعان ، ٢٠٠٤: ٧٥).