چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تبیین سیر تطور و پویایی سنّت فقهی شیعه از منظر حقوق سیاسی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده با بهرهگیری از دیدگاه السدیر مکاینتایر در مورد مراحل تحول سنّتهای فکری، سه مرحله از تحول سنّت فقهی شیعه را در ارتباط با مسأله حقوق سیاسی مردم میتوان از یکدیگر تفکیک نمود: در فقه سلطانی، بیشتر نظریات بر ولایت مجتهدان یا اقتدار شاهان عادل تأکید داشته و حقوق سیاسی مردم چندان مورد توجه نبوده است. با بروز بحران در نظام سلطنت و وقوع جنبش مشروطهخواهی، پشتوانههای تئوریک آن نیز نیازمند بازسازی معرفتی بود و به همین جهت، فقه مشروطه به منظور برونرفت از این بحران معرفتی، در کنار اقتدار شاهان و ولایت شرعی مجتهدان، بر حقوق سیاسی مردم و مشارکت آنان در قدرت تأکید مینمود. سومین تحول در فقه سیاسی شیعه مربوط به نظریههای معاصر است که با نفی مشروعیت نظامهای سلطنتی، بر عنصر «مردم» و حقوق و آزادیهای سیاسی آنان تأکید دارد. بنابراین، نتایج تحقیق نشان میدهد که سنّت فقهی- سیاسی شیعه در مسأله حقوق سیاسی مردم، از اقتدارگرایی به مردمگرایی دچار تحول و دگرگونی شده است.
The purpose of the present study is to review and explain development and dynamism of Shi'ite jurisprudential tradition from the view of political rights. The research method is descriptive-analytic and by using Alasdair Maclntyre's view about procedures of transformation in intellectual traditions, it has distinguished three stages of change in Shi'ite jurisprudential tradition in terms of public political rights: Most theories in Soltani Fiqh emphasize on the guardianship of Mujtahedin or the authority of just kings and they do not pay much attention to public political rights. Upon the crisis in the royal system and constitutional movement, its theoretical backup needed epistemic reconstruction and therefore, constitutional Fiqh for solving this epistemic crisis, in addition to the authority of kings and canonical guardianship of Mojtahedin, emphasized on public political rights and people's participation in power. The third transformation in Shi'ite political Fiqh is related to contemporary theories which negate the legitimacy of royal systems and emphasize on "people'' and their political rights and freedom. Therefore, the results show that jurisprudential-political tradition of Shi'ites in terms of public political rights has changed from authoritarianism to democracy.
خلاصه ماشینی:
روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده با بهرهگیری از دیدگاه السدیر مکاینتایر در مورد مراحل تحول سنّتهای فکری، سه مرحله از تحول سنّت فقهی شیعه را در ارتباط با مسأله حقوق سیاسی مردم میتوان از یکدیگر تفکیک نمود: در فقه سلطانی، بیشتر نظریات بر ولایت مجتهدان یا اقتدار شاهان عادل تأکید داشته و حقوق سیاسی مردم چندان مورد توجه نبوده است.
با بروز بحران در نظام سلطنت و وقوع جنبش مشروطهخواهی، پشتوانههای تئوریک آن نیز نیازمند بازسازی معرفتی بود و به همین جهت، فقه مشروطه به منظور برونرفت از این بحران معرفتی، در کنار اقتدار شاهان و ولایت شرعی مجتهدان، بر حقوق سیاسی مردم و مشارکت آنان در قدرت تأکید مینمود.
بنابراین، فقهای شیعه به ویژه در دوران سلطنت اسلامی، به لحاظ نظری بر ولایت عامه فقیه یا ضرورت سلطنت سلطان عادل و ذیشوکت تأکید داشتند و در اندیشه آنان حق حاکمیت سیاسی مردم یا حق/ وظیفه مشارکت و مداخله آنان در امور سیاست و حکومت مورد توجه قرار نگرفته است.
محقق نائینی (1276-1355ق) نیز در کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» ضمن توجیه شرعی نظام سیاسی مشروطه، تلاش کرده است با نفی مشروعیت نظام سلطنت مطلقه و رد استدلالهایی که در دفاع از آن مطرح شده بود، برای برخی از حقوق سیاسی مردم مانند مشارکت در حکومت، آزادیهای سیاسی آنان و برابری آنها در مقابل قانون و محاکم، دلایل و مستندات فقهی فراهم نماید.
اشارات فوق، تحول در فقه سیاسی شیعه را پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خوبی نشان میدهد؛ تحولی که طی آن مسئله حقوق و آزادیهای سیاسی مردم، به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته و به عنوان حقی اصالی و استقلالی برای آنان به رسمیت شناخته شده است.