خلاصه ماشینی:
"از حیث موردی هم،طیفهای مردم همینطور هستند:مردمی که در فقر و فشار اقتصادی در کنار محرومیت فرهنگی بسر میبرند،وقتی به امکانات اقتصادی میرسند،فرهنگ دینی در میانشان ضعیفتر میشود!؛چون توان عقلانی و دینی مواجهه با این امکانات و وضعیت جدید را ندارند؛و این نشان میدهد که:اینگونه مردم هنوز کودکند و رشد لازم را ندارند و نباید امکانات فراوان در اختیار آنها گذاشت؛زیرا از راه به در میشوند و بدمستی میکنند؛بلکه،باید به موازات بهبود اقتصادی، فرهنگ معنوی مصرف بهینهء نعمت خدا را به آنان آموزش داد و الا هلاکت،سرنوشت محتوم اینگونه مردم، خواهد بود: « و کم اهلکنا من قریة بطرت معیشتها »(قصص/85) «چه بسیار اقوامی که،ثروتشان آنها را به بدمستی کشاند و از مسیر معقول خارجشان کرد و به نابودی و هلاکتشان انجامید!»1.
« و اصبح الذین تمنوا مکانه بالامس یقولون ویکان الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر »(قصص/82) «آنهایی که تا دیروز،آرزوی موقعیت قارون را میکردند(به جهت اثر روانی که عذاب قارون بر اینها گذاشت)گفتند:که ای وای،گویا!این خدا است که بسط و تنگی روزی را به دست دارد»؛(یعنی توجه به آخرت و حوزه ملکوت در اینها ایجاد شده است): لو لا ان من الله علینا لخسف بنا ویکانه لا یفلح الکافرون » (قصص/82) «اگر لطف و رحمت خداوند نبود،همان بلایی را که خداوند بر سر قارون آورده بود،سر ما هم میآورد!؛ (و این حقیقت در جانشان نقش بست که)ای،عجب گویا کسی که(به تصویر صفحه مراجعه شود) حق ناشناس باشد و کفران نعمت بکند،هرگز به نتیجه نمیرسد!» برای اینکه،معنویت که اساس جامعه است،در اینجامعه شکل بگیرد،ارزش دارد که اینچنین ثروتی هم،بناچار نابود شود!"