چکیده:
حکومت پهلوی اول از بدو تاسیس با ایده تمرکزگرایی و کنترل ایلات و عشایر، سیاست های ضدعشایری از جمله تخته قاپوی عشایر را به مرحله اجرا درآورد. این سیاست به علل گوناگون با شکست مواجه شد. مساله تحقیق حاضر این پرسش است که سیاست های ضد عشایری پهلوی اول در قبال ایل قشقایی فارس چه بوده و چه پیامدهایی را بدنبال داشته است؟ روش تحقیق در این مقاله، تاریخی (استقرائی) خواهد بود و شیوه گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای است که با این روش به توصیف و تحلیل مطالب پرداخته خواهد شد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که حکومت پهلوی اول دریک سلسله اقدامات ضدعشایری نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کنار اسکان عشایر سعی در کنترل و اعمال نظارت مستقیم بر ایلات و عشایر داشت، اما به به دلایلی چون، عدم فراهم آوری زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی لازم، توسل به زور، تفاوت اقلیم مناطق و نیز تفاوتهای فرهنگی ناشی از اختلاف مذهب، آداب و رسوم و نیز مشکل زبان و برقراری ارتباط بین ایلات و عشایر و مردم بومی مناطق و نیز تفاوت تأمین معیشت به شیوة زندگی کوچروی با کشاورزی خرده مالکی با شکست سیاستهای خود روبرو شد؛ چنانچه بعد از حوادث شهریور 1320 ،ایلات املاکشان را فروختند، احشامشان را بخشیدند حتی تأسیساتی را که برای رفاه آنها ساخته شده بود ویران کردند و دوباره رو به سوی مناطق خود و زندگی کوچ روی آوردند.
From the very beginning, the Pahlavi government, with the idea of centralism and control of tribes and nomads, implemented anti-nomadic policies, including the nomadic stepping stone. This policy failed for various reasons. The problem of the present research is the question of what were the anti-nomadic policies of the first Pahlavi towards the Qashqai tribe of Persia and what were the consequences?The research method in this article will be historical (inductive) and the method of collecting information is documents and libraries that will be used to describe and analyze the material. The findings of this study indicate that the first Pahlavi government in a series of military, political, economic and cultural anti-nomadic measures along with nomadic settlement tried to control and exercise direct control over tribes and nomads, but for reasons such as lack of cultural and social infrastructure It is necessary to resort to force, the climatic differences of the regions as well as the cultural differences due to differences in religion, customs and traditions, as well as the problem of language and communication between tribes and nomads and indigenous peoples of the regions Also, the difference between earning a living by nomadic lifestyle and smallholder agriculture failed in its policies; If after the events of September 1931, the tribes sold their property, forgave their cattle, even destroyed the facilities that had been built for their welfare, and returned to their areas and nomadic life.
خلاصه ماشینی:
ايلات و عشاير، ايل قشقايي ، رضاشاه ، پهلوي اول ، فارس ، خلع سلاح ١-مقدمه و بيان مسئله رضاشاه پس از رسيدن به قدرت درصدد ايجاد دولت متمرکز و مقتدر برآمد؛ يکي از گامهاي وي در اين راستا، اسکان عشاير و اقدام به يکجا نشين کردن جمعيت بزرگ ايلات و عشاير بود تا با تغيير شيوة زندگي کوچ روي آنها به يکجانشيني و ارائۀ خدمات فرهنگي و آموزشي ، مانند ايجاد مدرسه براي آنها از يکطرف و خلع سلاح و تحديد قدرت آنها از سوي ديگر، موجبات تامين امنيت و آرامش فراهم شود.
(امان الهي بهاروند، ١٣٧٤: ١٦) ٢-٢-اقدامات و برنامه هاي رضاشاه در قبال ايلات و عشاير ١-٢-٢-اقدامات نظامي مهمترين اقدامات نظامي حکومت پهلوي اول در برابر ايلات و عشاير که ايل قشقايي هم از آن مستثني نبود را مي توان به صورت زير دسته بندي کرد: الف -خلع سلاح ايلات و عشاير ب - سربازگيري و خدمت نظام اجباري افراد ايل ج -ايجاد پادگان هاي نظامي در مکانهايي که خطر شورش ايلي وجود داشت خلع سلاح ايلات و عشاير به عنوان يکي از ارکان سياست عشايري پيش از سلطنت و به قدرت رسيدن رضاشاه آغاز و تا سال هاي اوليه سلطنت همچنان ادامه يافت و اين رکن سياست عشايري به يکي از وجوه مشروعيت بخش براي رضاشاه تبديل شد که به کمک آن توانست تمرکزگرايي و برقراري امنيت در کشور را به واقعيت تبديل سازد.