چکیده:
تاریخ نگاری محلی، بازنمایی گذشته در مقیاس محلی و منطقه ای است. ویژگی پژوهش های اینگونه، محدودیت به لحاظ موضوعی، زمانی و مکانی است و این امر زمینه جزئی نگری و پرداختن به تاریخ اجتماعی را فراهم می آورد. از سوی دیگر زیستن در محیط جغرافیایی پژوهش، به مورخین محلی این فرصت را می دهد که بتوانند همه پدیده هایی را که مورد توجهشان است را بررسی کرده و به ثبت و ضبط آن اقدام کنند. سدیدالسلطنه کبابی یکی از تاریخ نگاران محلی بوشهر میباشد که آثار مهمی درباره تاریخ بوشهر و خلیج فارس از خود به جای گذاشته است. در این مقاله سعی بر آن است تا به شیوه توصیفی-تحلیلی، به بررسی تاریخ بوشهر و خلیج فارس در تاریخ نگاری سدید السلطنه پرداخته شود. یافته های پژوهش نشان دهنده این موضوع میباشد که سدیدالسلطنه برخلاف اینکه دولتمردی قاجاری بود، برای تاریخ-نگاری این منطقه، تنها به وقایع نگاری و گزارشنویسی اکتفا نکرده است. او برخلاف منشیان و تاریخنویسان حقوقبگیر درباری حکومتهای پیشین و سلف خود، به تشریح و توصیف دقیق و تجزیه و تحلیل علمی و نتیجهگیری از این رخدادها نیز دست زده است .
Local historiography is a representation of the past on a local and regional scale. Such research is characterized by thematic, temporal, and spatial constraints, and this provides the basis for a detailed look at social history. On the other hand, living in the geographical environment of the research gives local historians the opportunity to study and record all the phenomena that are of interest to them. Sadid al-Saltanah Kababi is one of the local historians of Bushehr who has left important works about the history of Bushehr and the Persian Gulf.In this article, an attempt is made to study the history of Bushehr and the Persian Gulf in the historiography of Sadid al-Saltanah in a descriptive-analytical manner. The findings of the research show that Sadid al-Saltanah, despite being a Qajar statesman, has not limited himself to chronicle writing and reporting for the historiography of this region.Unlike the law-abiding secretaries and historians of the court of her predecessors and predecessors, she gave a detailed description and analysis
خلاصه ماشینی:
com مقدمه چنين گويد نگارنده ، محمدعلي پور حاج احمدخان ، چون کارگزاران دولت به درجه اي صرف نظر از بنادر و جزاير خليج فارس کرده که ناحيه وسيعه را گويا خارج از خريطه ايران شمرده و دروازه جنوب ممالک خود را بدون محافظ و مراقب گذاشته و سبب آن همه تغافل ، مبادعت اين حدود از مرکز به نظر آمد، اين است که بر خود واجب يافتم ، اطلاعات خود را در اصول آن ديار که خاص ايام مأموريت متعاقبه و اسفار متواليه در آن نقاط است ، و آن ها را نزد خود پريشان داشته ام ، جمع و لباس تدوين پوشـانيده و به نظر اولياء امور خود رسـانيده ، شـايد انتباه يابند و بيدار شـوند و توجه خود را بدين صــوبه معطوف ســازند و چون اهميت بندرعباســي بيشــتر از نقاط ديگر بود، ابتدا به نگارش حال آن ديار نمود.
بخشي از آثار بازمانده او که توسط نوه دختريش مهندس هوشنگ ستايش به مرکز اسناد و کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران اهداء گرديده است ، عبارتند از: ١-بندرعباس و خليج فارس (اعلام الناس في احوال بندرعباس ) که جلد اول توســـط خود او و جلد اول و دوم آن به کوشش احمد اقتداري منتشر شده است .
عمان در صد سال پيش همانگونه که احمد اقتداري و ساير پژوهندگان خليج فارس بارها بدان اشــاره کرده اند، ســند مهمي در مورد مالکيت ايران بر ســه جزيرة تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسي و شهادت نامۀ شيوخ اين جزيره مبني بر اينکه هيچ گونه حاکميتي بر اين جزاير نداشته و آنها خود را تابع حکومت ايران ميدانند، ارائه شده است .