چکیده:
امر مشروعیت سیاسی همان علت موجه دولت در توسل به اقتدار عمومی است، تمشیّت امور جامعه نیازمند یک نهاد سیاسی بیرقیب عالی در راس نهادهای عمومی که همان حاکمیت است میباشد و آنچه نهاد سیاسی حکمرانی را در توسل به قدرت عمومی توجیه میکند، مشروعیتی است که برای اقدامات خود قائل است. اما اینکه منبع و مبنای مشروعیت چه میباشد چالش برانگیز و محل مناقشه است که با توسل به برخی نظریاتی این خصوص در فلسفه سیاست ارائه گردیده تشریح و به چالشهای فوق پرداخته شود. نظریه مشروطیت دولت سنگ بنای نظریات دولتهای لیبرال را بنا نهاد و موجب مردمی شدن حکومتها، تدوین قوانین اساسی و حاکمیت قانون گردید. اندیشمندان با طرح نظریه قرارداد اجتماعی ابتدا سعی نمودند قدرت دولت را در چهارچوب یک قرارداد اجتماعی اعطا شده از سوی شهروندان به حکمرانان نشان دهند سپس با اعمال محدودیت بر قدرت و تضمن آزادی شهروندان اندیشههای هر چه مردمیتر شدن دولتها را تعالی بخشیدند. در این مقاله ضمن تشریح چیستی مشروعیت سیاسی و نگاهی تاریخی به تکامل نظریه مشروطیت دولت، عنصر مشروعیت را در یک دولت مشروطه تحلیل مینماییم.
The issue of political legitimacy is the justifiable reason for the government to resort to public authority. Management of social affairs requires a highly unrivaled political institution at the head of the public institutions, which is the government and what justifies a governing political institution in using public power, is the legitimacy it asserts. What is the source and basis of legitimacy, is challenging and controversial that is described using some theories especially in politic philosophy and above challenges were addressed. Government constitutionalism theory laid the theories of liberal governments and caused popularization of governments, drafting the constitution and governance of law. Thinkers by proposing social contract theory, first tried to show the power of government within the framework of a social contract granted by the citizens to the rulers. Then, by imposing restrictions to power and guaranteeing the freedom of citizens, they elevated the ideas of more popular governments. In this article, explaining the nature of political legitimacy and a historical look at the evolution of government constitutionalism theory, we analyze the element of legitimacy in a constitutional government.
خلاصه ماشینی:
تحليل مشروعيت سياسي در نظريه مشروطيت دولت 1 مصطفي عزيزي قرامحمدي تاريخ دريافت : ١٤٠٠/٠٩/٢٣ حميد الهويي نظري ٢ خيراله پروين ٣ تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/١٢/٢٨ چکيده : امر مشروعيت سياسي همان علت موجه دولت در توسل به اقتدار عمومي است ، تمشّيت امور جامعه نيازمند يک نهاد سياسي بيرقيب عالي در راس نهادهاي عمومي که همان حاکميت است ميباشد و آنچه نهاد سياسي حکمراني را در توسل به قدرت عمومي توجيه ميکند، مشروعيتي است که براي اقدامات خود قائل است .
در نظريه مشروطيت دولت انديشه هاي آزادي فردي و اصالت فرد تاثير بسزايي در به رسميت شناختن حقوق و آزاديهاي فردي در قوانين اساسي داشته و زمينه را براي ظهور انديشه هاي ليبراليسم فراهم نمودند، جان لاک يکي از انديشمندان نامدار اين حوزه در مباحث فلسفه سياسي بحث آزادي و استقلال انسان و به عبارتي نفي ولايت انساني بر انسان ديگر را به تفصيل مورد تدقيق قرار داده است .
در نظريه مشورتي دموکراسي مشورتي هابرماس مسئوليت مشروعيت بخشيدن به دولت را بر عهده فرآيندهاي غير رسمي و قانون نهادينه شده مشاوره سياسي مي گذارد، به عبارتي مشروعيت اقتدار سياسي تنها از طريق مشارکت عمومي در مشاوره و تصميم گيري سياسي قابل تامين است که اين خود مبين وجود رابط هاي دروني ميان قانون و حاکميت مردمي مي باشد(اسکلمبر، ١٣٩٦، ٣٠٠).
- David Beetharn, Max Weber and the Legitimacy of the Modern State, journal of Analyse & Kritik Volume 13: Issue 1, 1991.