چکیده:
زمینه و هدف:بیع از جمله واژههایی است که در فقه اسلامی به عنوان یکی از پرکاربردترین واژهها شناخته میشود. و جدای از اینکه در دوره نوین وارد قوانین مدون گردید قبلا از آموزه های اخلاقی پیروی نموده است. فقهای اسلامی هر یک به تعریفی از ماهیت، ارکان و انواع بیع به عنوان یکی از عقود معین و مهم اسلامی پرداختهاند. در خصوص بیع باید گفت که در برخی از تعاریف، فقهای متقدم امامیه ماهیت آن مبادله دو مال دانسته شده، این در حالی است که مشهور فقهای اسلامی ماهیت آن را ایجاب و قبولی میدانند که مبیع را ملک مشتری و ثمن را ملک بایع میگرداند.هدف ما در این تحقیق تحلیل آموزهای اخلاقی با فقه و حقوق در باب بیع با تاکید بر نظر امام خمینی(ره) و دیگر فقهای امامه می باشد.مواد و روشها : این مقاله بصورت توصیفی و تحلیلی با بهره مندی از منابع کتابخانه ای با ابزار فیش بردای تهیه و تدوین گردیده است.یافته های تحقیق:یافته ها حاکی از این است که آموزه های اخلاقی در بیع در حقوق اسلامی نقش ارزنده ای دارد به گونه ای که در تعاریف فقهای متأخر و معاصر امامیه گونهای تحول معنایی در تفسیر بیع به چشم میخورد. و از منظر امام خمینی و سایر فقهای اسلامی عناصر تملیک و ملکیت در بیع مفاهیمی هستند که از گستره مفهومی وسیعی برخوردارند و این همان وجه برتری و تمایز نظر فقهای امامیه، با تاسی از آموزه های اخلاقی و معنوی دینی، نسبت به حقوقدانان پیرامون حقیقت بیع است.
Background and Aim: Sale is one of the words that is known as one of the most widely used words in Islamic jurisprudence. And apart from entering the codified laws in the modern era, it has already followed the moral teachings. Islamic jurists have each defined the nature, pillars and types of sale as one of the definite and important Islamic contracts. Regarding sale, it should be said that in some definitions, the early Imami jurists considered the nature of the exchange of two property, while the famous Islamic jurists consider its nature as acceptance and acceptance, which makes the seller the property of the customer and the price the property of the seller. In this research, we analyze the moral teachings of jurisprudence and law on sale with emphasis on the views of Imam Khomeini and other Imami jurists.Materials and Methods: This article has been prepared and compiled in a descriptive and analytical manner with the use of library resources with the help of fishing tools.Ethical considerations: from the beginning to the end of the article, relying on ethical principles; Honesty and fidelity have been developed.Findings: The findings indicate that moral teachings in sale have a valuable role in Islamic law, so that in the definitions of late and contemporary Imami jurists, a kind of semantic change can be seen in the interpretation of sale. And from the point of view of Imam Khomeini and other Islamic jurists, the elements of possession in property are concepts
خلاصه ماشینی:
در اين خصوص شيخ انصاري معتقد است که معوض يا مبيع اختصاصاً و حتماً بايد عين باشد ودر مورد اينکه حقي عوض يا معوض واقع شود پس از تقسيم حق به سه قسم (١- حق غير قابل معاوضه ونقل مانند حق ولايت ٢- حق غيرقابل نقل مانند حق شفعه ٣- حقوق قابل انتقال مانند حق تحجير) فقط حقوقي چون حق تحجير و امثالهم را هرچند قابل نقل ميداند بصورت مصالحه ولي به نظر ايشان چون اين قبيل حقوق مال نيستند عوض يا معوض واقع شدن آنها را در عقد بيع اشکال گرفته اند».
در ديدگاه هاي امام خميني و ساير فقهاي اسلامي نيز در مورد حرمت يا عدم حرمت و به تبع آن ، صحت يا فساد معامله ي داراي جهت نامشروع سخن به ميان آمده و در اين مساله بين فقها اختلاف نظر وجود دارد که منجر به شکل گيري نظرات فقهي متفاوتي شده است .
دلالت حديث سلطنت بر مدعا، با تکيه بر آموزه هاي اخلاقي از منظر امام خميني و ساير فقها «در اين ارتباط ، شيخ انصاري معتقد است که : حديث سلطنت دلالتي بر مدعا ندارد و نميتوان با تمسک به آن اثبات صحت و افاده ي ملکيت معاطات کرد؛ چراکه الناس مسلطون علي أموالهم ، بيان ميکند مالکان بر اموال خود داراي انواع سلطنت ميباشند، لذا اگر سلطنت مالک نسبت به نوعي از آن مانند بيع ، هبه ، إجاره و...