چکیده:
عشق در ماهیت و حیات انسان از جایگاه والایی برخوردار است و همین امر لزوم توجه به اخلاق شفقت را نشان میدهد. بر این اساس پژوهش حاضر به صورت توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای و با هدف بررسی جایگاه عشق در «اخلاق شفقت» در دیدگاه آگوستین و محمد غزالی صورت گرفته است. نتایج بیانگر آن است که هر دو عارف عشق را موهبتی الهی میدانند و هر دو بر جایگاه عشق در شفقتورزی تاکید کردهاند و بیعشق، شفقت را کامل نمیدانند. بر این باورند که اگر عشق به کاینات تعلق یابد موجب شفقت میشود و هرچه شدیدتر باشد، شفقتش بیشتر است. هر دو معتقدند: عشقهایی هست که باید آنها را ابراز کرد و عشقهایی هستند که نباید آنها را ابراز کرد؛ یعنی تمایلات باید با انتخاب و اراده باشد. آنان عشق به خداوند را ذات قانون اخلاقی و عشق الهی را همان شفقت الهی میدانند. شفقت الهی که شامل مخلوقات میشود، عبارت است از: عشق مخلوقات، بهویژه انسان به خداوند.
Love has a high position in human nature and life, which shows the need to pay attention to the ethics of compassion. Using an analytical-descriptive and deskresearch method and investigating the position of love in the "Ethics of Compassion" from the point of view of Augustine and Mohammad Ghazali this research has been conducted. The results show that both mystics consider love as a divine gift and both have emphasized the position of love in compassion, so that without love, compassion is not complete. They believe that if love belongs to the universe, it causes compassion, and the more intense the love, the greater the compassion. Both believe: there are loves that should be expressed and there are loves that should not be expressed; It means that the inclinations must be by choice and will. They consider the love of God as the essence of moral law and divine love as divine compassion. Divine compassion, which includes creatures, consists of: The love of creatures, especially humans to God.
خلاصه ماشینی:
جايگاه عشق در اخلاق شفقت در ديدگاه آگوستين و امام محمد غزالي ناهيد غياثي/ دانشجوی دکتری گروه ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی تهران hiasinahid7@gmail.
1. تعريف اجمالي «اخلاق شفقت» «شفقت» به معناي پذيرفتن يا تحمل کردن چيزي در شخصي ديگر است؛ يعني خود را به جاي ديگري قرار دادن، احساس کردن درد و رنج او، بهگونهایکه گويي درد و رنج خویش است.
بنابراين «اخلاق شفقت» همان اخلاق عشق است، با اين تفاوت که در اخلاق عشق اراده انسان چندان دخالت ندارد، ولي در شفقت اراده شرط اساسي است.
ميتوان گفت: اخلاق شفقت همان اخلاق عام است، با دلسوزي و مهرباني خاص، بهگونهايکه نيازهاي آدميان را قبل از بيان تأمين ميکند و دربردارنده عناصر عدالت، احسان و عشق است (هاسکر و همکاران، 1390، ص 429).
آگوستين به نقل از کتاب مقدس، دوستي ديگران را دوستي خود تلقي ميکند و با اين نظر ميان عشق و شفقت رابطه برقرار ميسازد.
فرمان دوست داشتن خدا و همسايه شامل فرمان عشق به خودمان است؛ زیرا هيچ احتياجي به اين فرمان نيست که هر انساني بايد خودش و بدنش را دوست بدارد؛ چون ما خودمان را دوست داريم و آنچه ما را پايين ميآورد مطابق قانون طبيعت است که هرگز تخلف نميکند و آنچه ما را با جانوران مشترک ميسازد این است که جانوران نيز خودشان و بدنشان را دوست دارند (آگوستين، 1392، ص 711).
عشق الهي که همان شفقت الهي است، عبارت است از: عشق مخلوقات و بهویژه انسان به خداوند.
از نظر غزالي نيز عشق الهي که همان شفقت الهي است، عبارت است از: عشق مخلوقات و بهویژه انسان به خداوند.