چکیده:
شخصانگاری خداوند یکی از مباحث کمابیش جدید الهیات غربی است که خداوند را وجودی شخصوار و انسانگونه قلمداد میکند. در این بررسی پرسش اصلی این است که حقیقت شخصانگاری خداوند به چه معناست و چه ویژگیها و مولفههایی دارد؟ میتوان گفت مهمترین مسئله برای اثبات شخصانگاری خداوند، شناخت مفهوم، ویژگیها و مولفههای شخصانگاری است. در این مقاله، نخست با تبیین حقیقت تشخّص خداوند، مفهوم شخصوارگی را مفهومی مرکبگونه دانستیم؛ زیرا مفهوم متمایزی به نام تشخّص نداریم که در شمار سایر اوصاف باشد. ازاینرو عناصر و ملاکهابی برای آن وجود دارد که از جمله آنها: حیات، علم، تعقل، اختیار، ذهن داشتن، تخاطب و تفاهمپذیری و تکلم، پذیرش مسئولیت و داوری اخلاقی و تمایز از دیگران است. برایناساس، تشخّص وصفی کمالی و دارای تشکیک است. ازاینرو اگر خداوند دارای ملاکهای تشخّص، هرچند بهصورت تشکیکی باشد، میتوان شخصانگاری خداوند را اثبات کرد.
In anthropomorphism or personification of God, which is somehow a new topic in Western theology, God is perceived in human form. This study mainly addresses the truth of God's personification and its characteristics and components. It can be argued that the most important issue in proving the personification of God is to know the concept, characteristics and components of personification. This article explains the truth of God's personification and considers the concept of personification as a composite concept since we do not have a distinct concept called personification among the other attributes. Hence, there are some elements and criteria for personification, including life, knowledge, reason, authority, mindfulness, reciprocity, comprehension and speech, responsibility and moral judgment, and distinction from others. Accordingly, descriptive personification is perfect and analogically graded. The personification of God can be proved if God has the criteria of personification even in the analogically graded form.
خلاصه ماشینی:
5. معیارهای شخص بودن یک چیز برای اینکه دریابیم یک موجود، شخص است یا نه، باید بدانیم چه معیار و ویژگیهایی در آن موجود حاصل است تا آن موجود را بهمثابه یک شخص بهشمار آوریم؟ برای نمونه، همگان همداستان هستند که فرد انسان شخص است، اما آیا مثلاً درباره حیوانات نیز میتوانیم بگوییم شخص هستند؟ درختان و جمادات چطور؟ آیا تشخّص مفهوم متواطی است یا میتواند مشکک و نسبی نیز باشد؟ با شناخت معیارهای لازم و کافی شخصانگاشتن موجودات، بهتر میتوان داوری کرد که آیا خداوند شخص است یا نه؟ تشخّص یک چیز بین فرابودگی و درونبودگی 1 تام است؛ برای نمونه، مطابق انجیل، «خدا عشق است و کسی که در این بماند، در خدا میماند و خدا در او» (یوحنا، 4: 16)؛ اما عشق به خدا از نظر ارسطو جاذبه است و هر موجودی به سوی اصل خود است و از دیدگاه اسپینوزا، عشق به خدا بهمعنای شادی فوقالعاده درونی است.
دلیلی که بر مشکک بودن شخصانگاری میتوان مطرح کرد این است که با توجه به اینکه تشخّص صفتی مستقل شمرده نمیشود و ترکیبی از مجموعه صفات است، باید گفت همانطور که معیارهای تشخّص قابلیت تشکیک را دارد، خود تشخّص هم ضرورتاً باید دارای تشکیک باشد؛ یعنی هر موجودی اگر معیارهای تشخّص را دارا باشد، هرچند در درجه بسیار ضعیف - مثلاً درجه بسیار پایین حیات و علم و شعور را دارا بود- به همان اندازه دارای شخصوارگی نیز هست.