خلاصه ماشینی:
"سپس از میان هزاران هزار برگزیده میشوند و به این جهت توسط حق شاباش سرمستی و محرمیت مییابند سپس به وادی مراقبه و جانبازی قدم میگذارند پس ا زآن وجد عارفانه و شور عاشقانه در سر مییابند و میتوانند در وادی فنای تن و بقای جان گام نهند و در این وادیست که حق تعالی به آنها انقلاب حالت و وجد حال آزادی و آزادگی عطا میکند و میتوانند اینک ملقب و نامیده شوند به عظیمترین و باشکوهترین نامهایی که در تاریخ نظیر نیافتند همچون: حر،ابو الفضل عباس(ع)،قاسم(ع)، علی اکبر(ع)،علی اصغر(ع)،زین العابدین(ع)، حسین(ع)،و حتی ذو الجناح و...
این وصیتی است بس ارجمند حتی برای زمانه ما: کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب به تردستی برد در کف نامحرم افتد،راز ما بشنود گوش خزان،آواز ما راز عارف،در لب عام اوفتد طشت اهل معنی از بام اوفتد عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد این وصیت کرده با اصحاب خویش تا به کی پرده برگیرد ز پیش ص 30 7-وجد حال و انقلاب حالت و آموختن آزادی و آزادگی این وادی«انتظار»است،انتظاری برای موعود،موعودی فراتر از زمین و زمان یعنی به دست آوردن برگ سرخ شهادت و رسیدن به وصال به این جهت است که صحبت از سرخوشی است: سرخوشم،کان شهریار مهوشان کی به مقبل پا نهد دامنکشان عاشقان خویش بیند سرخرو خون روان از چشمان مانند جو غرق خون افتاده در بالای خاک سوده بر خاک مذلت،روی پاک جان به کف بگرفته از بهر نیاز چشمشان بر اشتیاق دوست،باز ص 31 *** اما پس از این مراحل نوبت به ظهور و حضور شخصیتهای بزرگوار و بیادماندنی است که واقعه عظیم کربلا را خلق نمودند."