چکیده:
خاقانی، عارف نیست امّا در این که مدّتی از عمر خودش را با گوشه نشینی و سر بر زانوی مراقبت نهادن سپری کرده شکّی نیست؛ او پس از عمری در پیشگاه پادشاهان بودن، به این نتیجه رسید که پادشاهی حقیقی در استغنای معنوی و گسستن از تعلّقات دنیوی و پشت پا زدن بر مقام و منصب است. همین تمایل به زهد و کشش به سوی تصوّف در فکر و اندیشۀ خاقانی تاثیر بسزایی نهاد و چندی به شیوۀ زاهدان زیست. گرایش به تصوّف ذهن و زبان خاقانی را دیگرگون کرد و رنگ و بوی خاصّی به اشعار و افکار او بخشید؛ بنابراین در سرودههای خاقانی، پارهای اصطلاحات و تعبیرات تصوّف را میتوان مشاهده کرد. در این میان از «دل» و تشبیهات و ترکیبات آن، آینۀ حقّ و مخزن اسرار الهی بودن، پیر تعلیم قرار گرفتن و اصطلاحات سایر علوم با دل، بسیار سخن رفته است. در این جستار، به «دل» و بازتاب آن به وسیلۀ شاعر در سرودههایش پرداخته شده است که رنگ و بوی انقطاع از دنیا و وجد روحانی و ذوق و شوق خاطر خاقانی را در بیان معانی و مضامین بدیع بیشتر نشان میدهند. این جستار به شیوة توصیفی – تحلیلی صورت گرفته که خاقانی گاهی دل را پیر تعلیم و زمانی آئینه جمال الهی میداند. بنابر این چنین مکان مقدّسی نباید جایگاه حرص و آز باشد؛ این مقاله با دست مایة دل، در صدد پاسخ دهی به این سوال که آیا خاقانی آشنای راه عرفان است؟ برآمده است.
Khagani is not a mystic, but surely has spent a part of his life in seclusion and pondering. Having lived a long time with kings in courts, he had found that the real kingdom is the spiritual richness and separation from mundane belongings and reject the royal positions. This inclination to asceticism and drawing towards mysticism left a great impact on Khagani’s mind. So that he lived for sometime in god-fearing manner. Approaching the mysticism transformed his mind and language and endowed a special character to his mind and poetry, so that one can easily find some expressions and mystical positions in his poetry. Lots of similarities and components about heart as the mirror of truth, the center of divine’s secret, the expert teacher and other knowledge related to heart have been discussed. We have talked about heart and its reflection in man’s behavior in this research which show separation from mundane pleasure, spiritual joy fill Khagani’s mind in explaining the meanings and new themes. This paper has been written in descriptive – analytic method together with library research way. Khagani sometimes considers the heart as the teaching instructor and the other times as the mirror which reflects the beauty of God Almighty. So, such a sacred place shouldn’t be the abode of unwanted desires.
خلاصه ماشینی:
در ايـن ميـان از واژه «دل » مضامين رنگين و تعبيراتي دلنشين در اشعارش ميتوان در دبستان مراقبه ، پـيش پيـر دل نشسته که اين چنين ترکيبات ، تشبيهات ، استعارات و مفاهيمي بديع از دل ساخته است ؟ روش تحقيق شيوة تحقيق در اين مقاله ، توصيفي– تحليلي مـيباشـد؛ ابتـدا بـه روش کتابخانـه اي و بـا فيش برداري از منابع موجود، مطالب گردآوري شد و آنگاه بر اسـاس موضـوعات اصـلي و فرعـي فيش ها، بخش بندي گرديد و در نهايت از روي همـين تقسـيم بنـدي، مباحـث پـژوهش و مبـاني تحقيق مورد بررسي قرار گرفت و حاصل ايـن روش ، مقالـۀ حاضـر اسـت کـه دل محـوري را در سروده اي خاقاني نشان مي دهد.
مولوي هم در مثنوي به اين موضوع اشاره ميکند: کــودک اول چــون بزايــد شــيرنوش مــدتي خــامش بــود او جملــه گــوش مــدتي مــي بايــدش لــب دوخــتن از ســـخن ، تـــا او ســـخن آمـــوختن ور ندارد گـوش و تـي تـي مـي کنـد خويشــتن را گنــگ گيتــي مــي کنــد (مولوي، ١٣٦٩: ٨٣) به اعتقاد خاقاني بايد در طلب دل که نفس ناطقه اسـت ، از ايـن گنبـد فراتـر رفـت و عـزم افلاک کرد؛ به فقر محمدي آراسته شد تا عشق که سرهنگ سلطان فقر است به تو خوشامد گويـد؛ اگر مشکوةدل تو از مصباح لااله الاالله نور بگيرد، آنگاه پـي مـي بـري کـه خداونـد نورالسـموات والارض است : جوشن صورت برون کن در صف مـردان درآ دل طلـب کـزدار ملـک دل تـوان شـد پادشـا تا تو خود را پاي بستي باد داري در دو دست خاک بر خود پاش کز خود هيچ نگشايد تـو را شرب عزلت سـاختي از سـر ببـر آب هـوس بــاغ وحــدت يــافتي از بــن بکــن بــيخ هــوا هرچه جر نورالسموات از خداي آن عزل کـن گر تو را مشکوة دل روشـن شـد از مصـباح لا (خاقاني، ١٣٧٣: ١) خاقاني در جاي ديگر مخاطب خويش را سفارش مي کند تا به دنبال دلـي باشـد کـه در راه توحيد بيمار شده باشد؛ چرا که چنين دلي در عين بيماري چشمۀ شفا و درمان دردهاست ؛ در ايـن صورت خداوند از بالا به زيارت دل تو فرود مي آيد.