خلاصه ماشینی:
"پایان آدم برفی(که به مدد صحنهپردازیهای مهیج و پیچهای پیدرپی قصه ضعف خود را پنهان کرده است)مهمترین عاملی است که تلخی و گزندگی آن را پوشانده است و باعث شده که فیلم از دیدگاه اجتماعی چندان جدی گرفته نشود و حد اکثر در حد یک کمدی حادثهای خوش ساخت تحلیل شود.
شخصیت دنیا خورشیدی تنها زنی است که در کل فیلم حضور دارد،زنی زیبا،نجیب و حساس که به هیچ قیمتی حاضر نیست از اصول خود در باب پاکدامنی و عفت دست بشوید حتی اگر ناچار شود جان خود را بر سر این کار بگذارد.
رویکرد فیلم به سنت و ارزشهای سنتی جامعه پیش از انقلاب،زنپوشی عباس، تظاهرهای غیر اسلامی اسیدربهدر و جواد،جلوهگریهای زنانه درنا،استفاده بیامان شخصیتها از کلمات و اصطلاحات آب نکشیده و از عرف کنار گذاشته شدهای چون هیز و چشمچران و نمایش صحنههای ممنوعی مثل نوشخواری و یا آرایش کردن زنان یا رابطه نزدیک درنا/عباس و دنیا(در یکی از نقدها صریحا به این موضوع اشاره شده بود که دنیا در حضور مرد نامحرم در اتاقش به حمام میرود)و یا تعریفهای دلال عرب از زیبایی درنا و دهها صحنه دیگر،فیلم را برای تماشاگران متعصب نسبت به شعائر مذهبی تحمل ناپذیر کرده است.
آدمبرفی را نمیتوان یک فیلم دینی محسوب کرد اما این فیلم حاصل نگرشی است که به هنر و انسان با جامعیت بیشتری نگاه میکند و امکان انجام تجربههای عمیقتر و انسانیتر را-حتی اگر در ظاهر چنین به نظر نرسد،بهترین راه برای رسیدن به هنر دینی و اسلامی میدانند."