چکیده:
یکی از مفاهیم سیاسی رایج در ادبیات سیاسی و فرهنگ دینی «نصیحت زمامدار مسلمانان» است. این مفهوم سیاسی در روایت «ثلاث لایغلّ علیهنّ قلب عبد مسلم:... و النصیحة لائمة المسلمین...» از رسول خدا ریشه دارد. سوال این است که با توجه به فرهنگ عرب عصر نزول، مقصود از «نصیحت زمامدار مسلمانان» در این روایت چیست؟ دیدگاه مشهور میان نویسندگان معاصر مفهوم عام «نصیحت» را تا آنجا تعمیم داده که شامل نظارت مردم بر زمامدار، امر به معروف و نهی از منکر، و حتی نقد و اعتراض نسبت به او نیز میشود. بهمنظور پاسخ به سوال مزبور و ارزیابی دیدگاه مشهور، این مقاله با روش «توصیفی و تحلیلی» به تحقیق در کاربرد «نصیحت» در متون عصر نزول پرداخته و با استناد به قرآن، روایات و گزارشهای تاریخی و فضای صدور روایت، ضمن نقد دیدگاه مشهور، به این نتیجه دست یافته که مفهوم «نصیحت» در روایت یادشده، منحصر به مصادیقی همچون حمایت، اطاعت خالصانه، یاری و همراهی آحاد مردم، احزاب و اقشار گوناگون مردم نسبت به زمامدار جامعه اسلامی در امور کلان جامعه، ازجمله جهاد و دفاع از دین و کیان حاکیمت اسلامی است. درواقع این حدیث، اصلی متفاوت برای تحکیم و تقویت حاکمیت دینی، بهمنظور گسترش و استقرار پایههای دین اسلام بنیان مینهد که از دو مسیر اصلاح ارتباط مردم با زمامدار از یکسو، و مردم با مردم از سوی دیگر محقق خواهد شد و لازم است همگان به آن ملتزم باشند. البته این اصل ناقض ضرورت امر به معروف و نهی از منکر، نقد، اعتراض و نظارت بر حاکم اسلامی نیست.
خلاصه ماشینی:
برخـي از مصـاديق و معـاني بيان شده براي نصيحت نسبت به پيامبر در اين آيه شريفه عبارت است از: نفاق نورزيـدن (ابـن عبدالسـلام ، ١٤٢٩ق ، ج ١، ص ٢٦١)؛ اجتناب از فتنه انگيزي و شايعه پراکني و ايجاد تزلزل در جامعه (ابن کثير، ١٤١٩ق ، ج ٤، ص ١٧٤)؛ انـواع کمک به مجاهدان و خانواده هاي آنان (قاسمي ، ١٤١٨ق ، ج ٥، ص ٤٧٧)؛ خالص کردن نيت از هرگونـه غـش و دعـا براي پيروزي مجاهدان در غلبـه بـر دشـمن (ابوحيـان ، ١٤٢٠ق ، ج ٥، ص ٤٨٢)؛ حراسـت از شـهر مدينـه و خـانواده مجاهدان و حفظ اموال آنان در ماجراي جنگ تبوک (قطب ، ١٤٢٥ق ، ج ٣، ص ١٦٨٥؛ مغنيـه ، ١٤٢٤ق ، ج ٤، ص ٨٥)؛ اطاعت از پيامبر در نهان و آشکار و محبت نسبت به ايشان (زمخشري ، ١٤٠٧ق ، ج ٢، ص ٣٠١)؛ به ترديـد نينـداختن مؤمنان نسبت به جهاد خالي نکردن دل آنها (طباطبـائي، ١٣٩٠، ج ٩، ص ٣٦٢)؛ کتمـان اسـرار مجاهـدان ؛ و تشـويق جامعه به مقاومت در برابر خيانتکاران و يـاري کـردن آنـان بـا زبـان (رشـيدرضـا، ١٤١٤ق ، ج ١٠، ص ٥٨٧؛ زحيلـي ، ١٤١١ق ، ج ١٠، ص ٣٤٩؛ نيز با عباراتي متفاوت : مکارم شيرازي، ١٣٧١، ج ٨، ص ٨١؛ صادقي تهرانـي، ١٤٠٦ق ، ج ١٣، ص ٢٥٧؛ فضل الله ، ١٤١٩ق ، ج ١١، ص ١٨٦؛ مدرسي ، ١٤١٩ق ، ج ٤، ص ٢٥١؛ سعدي ، ١٤٠٨ق ، ص ٣٩٥).