خلاصه ماشینی:
"سؤال: وقتی مک اینتایر از سنت سخن میگوید، آیا منظورش این است که تفکرات جدید را خود سنت نقادی میکند؟ لگنهاوسن: نه، سنت زمینهای است که نقد تفکر در آن، فهمیده میشود.
سؤال: اگر معقول بودن به خاطر سنت است آیا نمیتوانیم بگوییم که چون سنت استمرار دارد، پس رمز ماندگاری آن (به لحاظ معرفتی) دلیل معقول بودن آن است؟ لگنهاوسن: نه، ایشان این مبنای معرفتی را قبول ندارد.
آنها فکر میکنند هر سنت واقعیای، دینی است؛ میگویند همه سنتها یک ریشه مشترک دارند که به خدا بازمیگردد؛ یعنی میتوانیم بگوییم همه سنتهای بزرگ واقعی، به امر خدا و برای هدایت مردم ایجاد شدهاند، ولی سخن این جاست که از کجا تشخیص دهیم که سنتهای واقعی کدامند؛ مثلا سنت شیطانپرستی چندین قرن است که به عنوان یک سنت فکری وجود دارد، ولی امثال شووان نمیتوانند این را به عنوان دین حساب کنند؛ زیرا آن را سنتی الهی و واقعی نمیدانند.
سؤال: چه ربط و نسبتی میان متجددسازی (Modernization) و غربیسازی (Westernization) و عقلانیسازی (Rationalization) میبینید؟ لگنهاوسن: در این جا باید برگردیم، ببینیم عقلانیسازی را چگونه تفسیر میکنیم؛ مثلا در بحث وبر، معنای خاصی از «عقلانیسازی» میبینیم؛ آن مبنایی را که او درباره «غربیسازی» استفاده میکرد، بدون «عقلانیسازی» امکان ندارد.
متفکران مختلف در دوره تجدد عملا میخواستند ارتباط خود را با سنت قطع کنند تا ضد سنت عمل کنند؛ مثلا در فلسفه سنتی شما به دنبال حقیقت بودید؛ ولی الآن حقیقت در میان اکثر فیلسوفان قرن بیستم به عنوان ابزار مطرح است."