خلاصه ماشینی:
"یکی از این فیلمهای نمونهای، «بادکنک سفید»ساختهء جعفر پناهی بود که پس از دریافت دوربین طلایی کن،در سال هزار و نهصد و نود و پنج میلادی،سی و هشت حضور بین المللی داشت و هفت جایزه را به دست آورد.
>زیر درختان زیتون این فیلم را گانهء سوم«کولر»دانستهاند،در این فیلم،کیارستیم به شدت به آن سینمایی که میپسندد و دوست دارد نزدیک میشود.
بعضی منتقدان آن را کار پدر میدانند که نام دخترش را روی آن گذاشته،اما میثم مخملباف در فیلماش نشان میدهد که سیب هم کار خود سمیراست و پدر اصلا در سر صحنه حضور ندارد«سیب»را خیلیها پسندیدند،مثلا ژان لوک گدار که روزی آرزو داشت سینما را نابود کند!
سلام سینما یک فیلم پشت صحنه (تصویرتصویر) است که البته جز مخملباف و گروهش هیچکس نمیدانسته فیلمی در کار خواهد بود.
در جایی دیگر از فیلم،مردی درحالیکه ترجمهء نقد جاناتان روزنبام را در دست دارد سؤال میکند که چرا باید خارجیها معنای این فیلم را برای ما توضیح بدهند؟ >قصههای کیش از همان ابتدا که خبر همکاری کارگردانهای سرشناس با پروژهء کیش مطرح شد،خیلیها به آن خوشبین نبودند.
چند ساعت مانده به افتتاح مراسم خبر رسید که تقوایی در تهران است و به فرانسه نرفته،او کمی بعد گفت که نه دعوتنامهای برایش فرستاده شده و نه ویزایش را به موقع آماده کردهاند،بیضایی هم که در آن هنگام در سفر بود،بازگشت و نامهای به تهیهکننده(محسن قریب)نوشت و گفت من به حذف شدن عادت دارم و اگر جز این بود شگفتزده میشدم."