خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسید "Heat" نهایت تواناییمان و حد اکثر تسلطش در روایت درست یک داستان جذاب باشد،و به همین دلیل فیلم بعدیاش بسیار غیر منتظره بود؛ "Insider" با استناد به اشخاص واقعی و حوادث واقعی ساخته شد؛مایک والاس یک چهرهء جنجالی تلویزیون آمریکاست و در برنامهای به نام«شصت دقیقه»حضور داشته،لوئل برگمن نیز که مشاور مایکل مان در حین تولید فیلم بوده،یک چهرهء فعال تلویزیونی است که در حیطهء مشاغلی که به عهده داشته،شهرت و اعتبار دارد.
در واقع هوشمندی مایکل مان و آنچه را از همتایانش متمایز میکند،فهم این نکته است که دوران داستانهای افشاگرانه و جنجالبرانگیز گذشته و مردم در درازمدت این نوع فیلمها را فراموش میکنند،و درست به همین دلیل از همان مرحلهء طراحی سناریو،داستان را به نحوی پیش میبرد که ما درون این داستان کهنه،آدمها و روابط تازهای تماشا کنیم:دکتر جفری وایگند در یکی از روزهای زندگی عادی و معمولیاش در کسوت یکی از میلیونها شهروند آرام و مطیع جامعهء مدرن،از کار برکنار میشود و ناچار است به خانه برگردد و به خانوادهاش اعلام کند که بیکار شده است.
با طعنه و صدایی بلند فریاد میزند:«این اطراف روزنامهنگار نیست؟برای مشت خوردن نیاز به یک روزنامهنگار داریم!» صدا،صدای اسمیت است،اما رجزخوانی سرخوشانه تماما متعلق به محمد علی دارد-زمان،تقریبا سال 1964،جوانی رعنا در سالن افسانهای خیابان پنجم و در هوای گرم و شرجی میامی برای اولین مبارزه بر سر قهرمانی بوکس سنگین وزن جهان در مقابل سونی لیستن،تمرین میکند."