خلاصه ماشینی:
"»15 آقای حائری در اثبات مفهوم فراگیرنده هستی (مطلق وجود)، سخن از اقسام سهگانه وجود؛ یعنی وجود نفسی، رابطی و رابط به میان آورده و با ارائه تحلیلی منطقی از حیثیات تعلیلیه و اطلاقیه، مطلق وجود را از حیثیات اطلاقیه که جز وجود چیز دیگری، محسوب داشته و با اشاره به این امر است که از ویژگی آن سخن میگوید: «حیثیت اطلاقی این است که هر مفهومیبا این حیثیت به تمام افراد خود از هر قبیل و در هر مرتبه و با هر کیفیت و در هر مکان و زمان و با هر گونه مشخصات که باشد، انطباق قهری و عقلی دارد و به هیچ وجه استثنایی در این انطباق امکانپذیر نیست.
وی در توضیح تحول فکری خود و دستیابی به تز «هرم هستی» مینویسد: «آن «وحدت وجود» عرفانی که عرفای شامخین همچون محیالدین عربی و دیگر راسخین در علم و معرفت از راه کشف و شهود و مهاجرت از عالم شهود به عالم غیب مشاهده حضوریه کرده و پس از بازگشت به هاویه خویشتنگرایی طبیعت نشانههایی را از آن سوی رهآورد خود آورده و برای ما با زبان عرفان واگو کردهاند، با هیچگونه کثرتی سازگار نیست و با زبان متداولی که از ما و من و او و این و آن گفتوگو میکند قابل تفاهم نیست، زیرا که در آستان این وحدت عرفانی کثرتناپذیر، دانش و خردمندی که بر پایه کثرت و تفاوت میان عالم و معلوم استوار است، و پیوسته از نهاد خود آهنگ جدایی و «این نه آنی» مینوازد، نه تنها نقش بینایی و راهنمایی خود را از دست میدهد، بلکه به لحاظ همین خاصیت ذاتی «دوراندیشی» و فاصله میان عالم و معلوم، زبان علوم منطقی خود حجاب اکبر و سد راه وصول و فناء مطلق در ژرف وحدت است."