نویسنده: بهرام پورعمران، احمد رضا؛
دي و بهمن 1383 - شماره 87 و 88 (4 صفحه - از 128 تا 131)

"ور رفتن با کلمات یا بازیهای زبانی در شعر فتوحی جایگاهی ندارد، منظورم مانور دادنهای زبانی است آن گونه که مثلا در برخی از کارهای اخیر براهنی و دیگران دیده میشود و گرنه همان طوری که «شکلوفسکی»معتقد است، شعر چیزی نیست جز همین برخوردهای هنری و خلاقانه با مقوله زبان و اجراهای جدید زبانی؛اما آن دسته از اجراهای جدید زبانی و بیانی که از درون زبان و تفکر شاعرانه و اغلب متأثر از حوزه ناخودآگاه ذهن بجوشد و حاصل پیوند حسی-ذهنی شاعر با زبان و جهان باشد، آن گونه که عالیترین نمونههایش را در غزلیات شمس میبینیم و نه هنجار گریزیهای آگاهانه و بازی با عناصر زبان که همواره در سطح هنجار گریزی صرف باقی میماند و اذن حضور به ساحت والای شعر را نمییابد. این ضعف در شعر فتوحی نیز دیده میشود، البته تنها در شعر«بلاغت» (ص 66)در این شعر اصطلاحات علوم بلاغی همچون«مرسل، بلاغت، مطلع، ایجاز، کنایه، حقیقت، مجاز، ترجیع، استعاره، اطناب و سجع» حضوری مکانیکی به هم میرسانند، بیآنکه شعر تب و تابی داشته باشد، تلنگری به ذهن خواننده بزند یا سر سوزن حس شادی یا تأسفی را در او برانگیزاند؛انگار شاعر بنا داشته است مشتی از این اصطلاحات ادبی را، که به حیطه کاری او نیز مربرط هستند، کنار هم بچیند؛چیزی که در التزام پارهای از اصطلاحات حوزههای ریاضی و جغرافی، در بعضی از شعرهای قیصر امینپور نیز، دیده میشود و همچنین در بعضی از ریاضی بازیهای کیومرث منشیزاده که این اصطلاحات در اشعارش کیفیت و شناسنامه شعری نیافتهاند و به همین جهت چنین نمونههایی در محدوده نوعی تجربه و تفنن در حیطه تجربههای شعر معاصر باقی مانده است."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)