خلاصه ماشینی:
"در این جا چند نکته شایان تذکر است: 1 ـ واژه «أحق» در این جا، جنبه «افعل تفضیلی» ندارد و به معنای سزاوارتر نیست، بلکه به معنای «ذیحق»، یعنی صاحب حق (تنها سزاوار) میباشد؛ نظیر آیه شریفه: «أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أم من لایهدی إلا أن یهدی فمالکم کیف تحکمون» (یونس /35) آیا کسی که رهنمون به سوی حق میباشد، به پیروی سزاوار است، یا آن که راه نمییابد، مگر راهبری شود؟ شما را چه شده؟ چگونه داوری میکنید؟ در این آیه، میان دو کس، که یکی راهبری میداند و میتواند رهبری کند، و دیگری که راه نمیداند مگر آن که رهبریاش کنند، تقابل قرار داده، و نمیتواند معنای سزاوارتر مراد باشد؛ زیرا آن دیگری هرگز شایستگی ندارد، تا فرد نخست از او شایستهتر باشد!
3 ـ عبارت «أعلمهم بأمر الله فیه»، شرط فقاهت را ـ در حد بالایی ـ در مقام رهبری میرساند، که باید اعلم امت در دیدگاههای شریعت باشد، ولی مقید است به امر زعامت؛ بدین معنی که اعلمیت فقهی او تنها در مسائل سیاسی و امور مربوط به رهبری شرط است، لذا ضرورت ندارد که رهبر امت در دیگر ابعاد شریعت نیز افقه و اعلم بوده باشد.
! ولی از کلام مولا امیرمؤمنان علیهالسلام و دیگر روایات و دلایل مربوطه، تنها شرطیت فقاهت در مقام زعامت به دست میآید؛ زیرا فقاهت یکی از دو شرط اساسی برای شایستگی این مقام است، بدین معنی که فقاهت در کنار بینش سیاسی، تنها صلاحیت واجدان آن را برای رهبری میرساند، که فعلیت آن به تشخیص و تعیین فرد اصلح از جانب نخبگان مردم بستگی دارد."