چکیده:
بدون تردید لیبرالیسم از آغاز پیدایش تا اکنون در یک چهره و صورت ظاهر نشده است،
بلکه به صورتها و چهرههای مختلف نمایان گردیده است. همین مشخصه «لیبرالیسم» را
به «لیبرالیسمها» تبدیل نموده و تنوع را بر هویت آن حک کرده است. طبیعتا این هویت
واقعیتی است در میان واقعیتهای دیگر و از آن رو که هر واقعیتی برای پیدایش و تولدش
دلیل و علتی میطلبد. این واقعیت نیز از این قاعده استثناء نیست. پس باید به سر این تنوع
دست یافت.
در این نوشتار سعی گردیده است تا علل و مجاری تنوع پذیری هویت لیبرالیسم باز نموده
شود. برای این منظور مبانی، اصول و ارزشها که سازنده هویت لیبرالیسم میباشند
برگزیده شدهاند.
در این جستار با پذیرش دو مبنا (فردگرایی ـ جامعه گرایی) برای لیبرالیسم و نیز
تفاوتهای معنایی که در درون هر کدام نهفته است، به بخشی از تنوع نظریههای لیبرالیسم
ره پیموده شده است. همچنین با بیان اصول و ارزشهایی برای لیبرالیسم چون دموکراسی،
آزادی، عدالت، عقلانیت، جایگاه دولت و قلمرو حکومت، سرمایه داری بازار آزاد بدنه
دیگری از تنوع نظریههای لیبرالیسم تجسم و تبلور مییابد. بدین ترتیب که مضامین،
معانی و پیامهای گوناگون و مختلفی که بر هر یک از اصول و ارزشهای یاد شده، داده شده و
یا از آنها گرفته شده است، چهره تنوع را در هویت لیبرالیسم پررنگتر نموده است. این
پررنگی تا بدانجا سرایت میکند که مبانی، اصول و ارزشها در مراحل تاریخی لیبرالیسم،
تطور و تکامل هویتی آن و نیز در نظام فکری اندیشمندان بنام لیبرالیسم تنها در لفظ
مشترکند و نه در معنا، مضمون و احیانا پیام. به این ترتیب لیبرالیسم نه یک نظریه بلکه
نظریهها و نه دارای معنای یکسان و واحد بلکه صاحب معانی متنوع است.
خلاصه ماشینی:
"به این ترتیب لیبرالیسم در نگره ایشان میباید برابری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را برای همه و یکسان از طریق باز توزیع برابر عوامل هر یک؛ ثروت، قدرت و فرصت، فراهم آورده و تأمین نماید عدالت زمانی حاصل میشود که به توزیع درست سود و مسؤولیت در همیاری اجتماعی برسیم13 2) فرد و جامعه در نظر ایشان هر دو از واقعیت برخوردارند.
دوم: در این رهیافت بازهم سرمایهداری و منطق بازار دخالت بیشتر دولت را توجیه میکند، لیکن نه با جهتگیری پیشین بلکه بدین معنا که هر گاه معیار و مکانیزم تنظیم امور و سامان دهی حیات اجتماعی منطق بازار آزاد و سرمایهداری باشد، و این منطق برتمامی عرصهها پرتوافکنی داشته و به رتق و فتق آنها بپردازد، فرایند نابرابریهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، علمی و به ویژه اقتصادی را نه تنها در پی دارد بلکه مستقیما آن را تشدید و توسعه میبخشد و این امر در میانمدت و درازمدت تضادها و تنشهای درون کشوری، درون منطقهای و بینالمللی را تولید و تقویت خواهد کرد که صلح، عدالت، نظم، همکاری و امنیت جهان را به شدت تهدید میکند.
لیبرالیسم در فرایند تطور و تکاملش تداخل و یا رویکرد یکسانی نسبت به سرمایهداری بازار آزاد نداشته است و این ترابط به صورتهای متفاوتی نمایان گردیده است، که در مجموع به سه صورت زیر میتوان اشاره نمود: (البته بحث از سرمایهداری بازار آزاد تا حدودی در بخشهای پیشین مثل دموکراسی، جایگاه دولت و عدالت و آزادی نیز آورده شده است)."