چکیده:
در این مقاله نویسنده درصدد بررسی حیات تمدن و فرهنگ اسلامی و
احیای آن در عصر حاضر است. وی در این راستا پس از ارائهی تعاریف
تمدن و فرهنگ از منظر اندیشمندان مختلف غرب و شرق، تمدن
اسلامی را از حیث واجد یا فاقد بودن صفات تمدنی ارزیابی مینماید.
در ادامه به علل و عوامل زوال و انحطاط تمدنها پرداخته و رابطهی
اخلاق، فرهنگ، تمدن و قانون را بررسی مینماید. سپس عواملی
همچون تشکیل حکومت، فتوحات و پیروزیهای مسلمین در صدر
اسلام، انتقال علوم و نهضت ترجمه و مسألهی جانشینی حضرت
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و نقش آنها در تمدن اسلامی را مورد تحلیل و بررسی
قرار میدهد.
بخش پایانی مقاله به بررسی وضعیت تمدن اسلامی در عصر جدید
و داعیان تجدید حیات تمدن اسلامی در ایران و خارج از آن اختصاص
دارد.
خلاصه ماشینی:
"پاسخ بدین سؤال چنین است که آنچه سبب شد تا این تمدن شکل گیرد، صرفا اسلام بوده و اثر اساسی دین اسلام در طی این روند انکارناپذیر است، زیرا اگر سرزمینهای فتح شده توسط مسلمانان دارای این توانایی، یعنی پرورش استعدادهای درخشانی چون ابوعلیسینا، محمدبن زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، محمدبن موسی خوارزمی میبودند، چرا در دوران قبل از اسلام از ظهور چنین نوابغی ناتوان بودند،4 و اگر مسلمانان در مکه و مدینه میتوانستند بر همهی علوم و دانشها احاطه یابند، پس چرا پیش از آغاز فتوح، برجستگانی این چنین در میان ایشان روی ننمود؟ باید گفت که تحقیقا این دو مقوله، یعنی نقش اسلام و مسلمانان در تمدن اسلامی، قابل تفکیک نیست و اگر مصمم به جدایی این دو اصل گردیم، باز به همان بلیهای دچار خواهیم شد که آنچه را صورت واقع ندارد، مورد توجه قرار دهیم و بگوییم تمدن ایرانی، تمدن عربی، یا...
بیگمان اگر جهان اسلام با مسائل داخلی و تهدیدات عمدهی خارجی مواجه نشود، اندک اندک، عصر جدیدی از دینباوری را آغاز میکند که در سایهی آن، زمینهی لازم برای تشکیل حکومتها و کسب مهارتها فراهم است و دور از انتظار نخواهد بود که پس از تثبیت حاکمیت اسلامی، مسلمانان بار دیگر به علوم و دانشها، به طور جدی، روی آورند و از این راه بتوانند زمینهی تجدید حیات تمدن اسلامی را فراهم کنند."