چکیده:
مؤلف، در این اثر، در پی تبیین مفهوم انتقاد و انتقاد پذیری است. او بر
این باور است که انتقاد صرف یک داوری و ارزیابی از یک پدیده، و یا
یک طرز تفکر است، نه چیز دیگر. سپس در ادامه به بیان تقسیمات و
تبیین قیودی که برای یک انتقاد مطرح شده میپردازد و بر این نکته
اصرار میورزد که نباید برای انتقاد هیچ قیدی را منظور کرد و آن را مقید
به اوصاف و قیودی نمود در انتها نیز به آداب انتقاد میپردازد و
چگونگی تأثیر آن را در به هدف رسیدن منتقد، شرح مینماید.
خلاصه ماشینی:
"ولی با توجه تحلیل ارائه شده، انتقاد فقط انتقاد است و هیچ قید و صفتی بدان نمیچسبد و تشخیص برخی از تقسیمات مطرح شده برای انتقاد، مانند «انتقاد به حق و ناحق»، «وارد و ناوارد»، «کارشناسانه و غیرکارشناسانه»، «منصفانه و مغرضانه»، به نیت و انگیزهی انتقاد کننده برمیگردد و لذا در این ارتباط ذکر دو نکته ضروری به نظر میرسد.
(درایتی، 226) ثانیا احراز نیت منتقد تأثیری ندارد، زیرا برای ما باید اصل مطلب مهم باشد که اشکال وارده را بررسی و در صورت صحت آن را اصلاح نمایم، حال چه این که منتقد مغرض باشد یا خیر، ارتباطی به صحت و سقم انتقاد ندارد و اشکال آن تحت عنوان مغالطه خلط انگیزه و انگیخته مطرح شده است؛ یعنی به جای این که به محتوای سخن بپردازد، به خاستگاه آن عقیده و انگیزههایی که پشت آن قرار دارد میپردازد و به جای بررسی ادلهی یک مدعا، تعلقات و انگیزههای احتمالی مدعی را مورد توجه قرار میدهد.
ذکر شرایطی که باعث تأثیر بیشتر انتقاد و نزدیکتر شدن به هدف باشد هیچ گاه به معنی مقید کردن انتقاد نیست، بلکه چون فرض بر این است که منتقد برای رسیدن به هدف، که همان برطرف کردن نقص و اشکالات موجود است، میکوشد تا از هر ابزاری که او را به مقصد رهنمون میسازد استفاده نماید."