چکیده:
تشیع، مرامی جز اسلام راستین و به تعبیر امام خمینی(رحمه الله) «اسلام ناب
محمدی»، نیست که خدای تعالی آن را بر پیامبرش، محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله)،
نازل کرده و به وسیله آن حضرت، قوانین و مقررات آن را تشریع فرموده و به دینی جز
اسلام راضی نشده: «و رضیت لکم الاسلام دینا» (مائده: 5) و دینی جز آن را نپذیرفته:
«الدین عندالله الاسلام فمن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه» (آل عمران: 3)
چنان که پیامبران پیشین نیز کیشی جز اسلام نداشتند و به مکتبی جز اسلام دعوت نمی
کردند: «ما کان ابراهیم یهودیا و لانصرانیا لکن کان حنیفا مسلما» (آل عمران:
2). این مقال بر آن است که با نگاهی گذرا بر تاریخ تشیع، در قرن اول و دوم هجری، به
تولد و توسعه آن در بستر اسلام اشاره نماید.
خلاصه ماشینی:
"([14]) به هر حال، حقیقت تشیع که همان دوستی و متابعت و مقدم دانستن علی(علیه السلام) می باشد، به زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) برمی گردد، آن گاه که آن حضرت با سخنان خود مردم را به پیروی علی و خاندانش فرمان می داد که واقعه غدیر خم از این جمله است، ابن ابی الحدید نیز می گوید: «این اخبار را محدثانی نقل کرده اند که هیچ کس آن ها را به رفض و تشیع متهم نکرده است و حتی قائل به افضلیت و تقدم علی(علیه السلام) بر دیگران نبوده اند.
سیدعلی خان شیرازی نیز پس از شمارش صحابیان شیعی در دو باب صحابیان شیعی بنی هاشم و غیربنی هاشم،([31]) می گوید: «بدان که تعداد کثیری از صحابیان پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برگشتند که شمارش آن ها برای ما ممکن نیست و ناقلان اخبار اتفاق دارند که اکثر صحابه در جنگ های امیرمؤمنان همراه آن حضرت بودند.
با وجود همه اختناق ها و ستمکاری های امویان نسبت به شیعیان، هرگز گسترش تشیع متوقف نشد؛ زیرا مظلومیت خاندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، موجب تمایل قلوب مردم به سوی آنان شده و همواره افراد جدیدی به صف شیعیان می پیوستند.
اگرچه پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، به ویژه در عصر امویان، مذهب تشیع مورد بی مهری حاکمان و متولیان سیاسی قرار گرفت و بر شیعیان ظلم و ستم بسیار روا شد، ولی هیچ گاه دشمنان نتوانستند مانع از گسترش تشیع شوند، بلکه مظلومیت شیعه، محبت آنان را در قلوب مردم بیش از بیش افزایش داد."