چکیده:
آیة الله شیخ فضل الله نوری از جمله مبارزان برجسته و رهبران بزرگ نهضت
مشروطیت به حساب می آید. وی در هنگام استبداد رژیم قاجار پس از جریان تنباکو، به
همراه سایر روحانیان تز برپایی عدالت خانه را پذیرفت و این جنبش را ناشی از فقر
عمومی، بی قانونی زمامداران، نفوذ بیگانگان در کشور می دانست. مبارزه علما بر ضد
امپریالیسم و دخالت بیگانگان، سرانجام پایان دوره استبداد صغیر و فتح تهران را در
سال 1327 هـ. ق. به همراه داشت. اما به دلیل این که شیوه کار مجلس شورای ملی بیش تر
بر پایه سکولاریسم مبتنی و قوه مقننه عملا در دست مالکان بزرگ محافظه کاران و
طرفداران دولت انگلیس بود، پس از اندک زمانی، رهبران مشروطه از ادامه مبارزه ناامید
شدند. شیخ فضل الله نوری از آن روز که متوجه شد کج اندیشان و معاندان با شعارهای
زیبای حریت و دمکراسی و برابری درصدد نفی قوانین و دستورات شریعت اسلام هستند، خود
را از خیل مشروطه خواهان جدا کرد و با تشریع مواضع اسلامی به مبارزه با ملحدان و کج
اندیشان پرداخت و مبارزه پی گیر و سرسختانه خویش را بر ضد انقلاب مشروطه آغاز کرد.
این مقال عمدتا به مبارزات و نقش شیخ شهید در نهضت مشروطه و مبارزات وی با
انحرافات در جامعه ایران آن زمان می پردازد. امروز که جامعه اسلامی ما دومین دهه
پیروزی انقلاب اسلامی را سپری می کند؛ انقلابی که به نحوی اهداف شیخ شهید را در
جامعه اسلامی ایران عینیت بخشید، متأسفانه شاهد کم لطفی و بی انصافی برخی روشنفکران
نسبت به ساحت شیخ فضل الله نوری هستیم. این قلم حوادث زنده تاریخ را به نسل نوخاسته
انقلاب ارائه می کند تا فرهیختگان جامعه اسلامی با نگاهی دوباره، به ارزیابی نهضت
مشروطه و نقش شیخ فضل الله نوری در این نهضت بپردازند.
خلاصه ماشینی:
"او در واقع با آزادی های عرفی که از دیدگاه مذهب جایز شمرده می شوند و هر جامعه ای با تحصیل آن به استعدادهای مادی و معنوی خود رشد و شکوفایی می بخشد، مخالف نبود و برای رهایی مردم از قیود استبداد و شکوفایی آزادی های سیاسی و اجتماعی از جنبش، حمایت کرد و دولت وقت را در پذیرفتن خواسته های درست آنان تحت فشار قرار داد، اما چون آزادی مطرح شده در مجلس و قانون منشأ دموکراسی غربی داشت و چنان تفکر دموکراتیکی، اساسا برای قیود مذهبی و مقررات شریعت اسلامی ارزشی قایل نبوده و اساس این نوع دموکراسی و حاکمیت و آزادی با مذهب سازگار نیست، با طرح آن مخالفت نمود.
البته نائینی با آگاهی که از دیدگاه های گوناگون پیرامون اصل برابری داشت، سرانجام آن را به شیوه ای تعریف کرد که آن تعریف با دیدگاه مخالفان تفاوتی بنیادی نداشت و به نظر می رسد که تنها تفاوت میان برداشت نائینی و شیخ فضل الله از مسأله برابری این بود که شیخ فضل الله عقیده داشت مشروطه گری نمی تواند با اسلام هماهنگ گردد و به همین دلیل هیچ گونه آمادگی اشت که با توجه به شرایط ویژه، قدری با نهادهای نو سیاسی روی توافق نشان دهد و برخی از بنیادهای نو را یا بپذیرد و یا نسبت به آن ها حالت اغماض بگیرد."