چکیده:
مسئله مقولات دهگانه یکی از مسایل فلسفه کهن به شمار میآید که امروزه به دلیل شکاف گسترده فلسفه با علوم طبیعی، به طور اساسی مورد غفلت و بیتوجهی واقع شده است. در حالی که مسایل معرفتی و هستی شناختی حاصل از این مسئله، یکی از زیربنایی ترین کلیدها و ابزار فهم و صحت اندیشههای بخش الهیات فلسفه است. نوشته حاضر به بررسی تحولات پدید آمده در این مبحث فلسفی، با توجه به یافتههای نوین فیزیکی و تجربی میپردازد که در آن نگرش تحولگرایانه در تعداد و محتوای هستی شناختی مقولات به ویژه جواهر، مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"تعداد مقولات و عدد جواهر همانگونه که روشن است امروزه یافته های جدید دانش فیزیک بسیاری از تحولات و تغییرات اساسی در حیطه مقولات را روشنتر کرده است؛ از این رو تعداد مقولات و عدد جواهر، یکی از مباحثی است که تحت تأثیر تحقیقات پیش آمده در حیطه مباحث علوم تجربی به خصوص درباره جوهریت انرژی، ماهیت جوهر جسم، ذرات بنیادی، تقسیم بینهایت ریز اجزای ماده، حقیقت فضا و عالم ابعاد قرار می گیرد.
) این عبارت علامه ناظر به گفتار ملا صدراست که در کتاب شرح الهدایة الاثیریة به نقل و نقادی اقوال مشائین و اشراقیین پرداخته و چنین گفته است: « و در این تقسیم (تقسیم مذکور از مشائیین در مورد جواهر پنجگانه) اشکال وارد است؛ زیرا منحصر بودن جوهر مرکب از دو جوهر حال و محل، در جسم طبیعی غیر معلوم است (یعنی دلیلی نداریم که این گونه حصر کنیم) به دلیل اینکه جایز است، جوهر عقلی یا نفسی از دو جزء نظیر هیولی و صورت در اجسام ترکیب یا بند و بهتر است در تقسیم به آنچه که شیخ اشراق در کتاب «مطارحاتش» آورده، قایل باشیم.
توجه به نمونه هایی که ایشان ذکر کرده اند برای ترسیم مسیر رشد و بالندگی فلسفه اسلامی بسیار مفید خواهد بود: 1ـ علامه طباطبایی در کتاب پر ارزش «اصول فلسفه و روش رئالیسم» به نمونهای از تغییر مبحث جواهر، اشاره کرده و دو جوهر ماده و صورت را از ردیف جواهر به بیرون رانده و چنین مینویسد: «آن گروه از فلاسفه که ماده به معنی هیولی اثبات کرده اند، ناچار جوهر جسمانی را به سه قسم: هیولی، صورت حسی و جسمی و جسم که نتیجة ترکیب آنها است، تقسیم کرده اند؛ ولی با اثبات «حرکت جوهری» باید هیولی را جهتی از جهات وجود جسم دانست، نه موجود مستقلی در برابر جسم."