چکیده:
نوشتار حاضر مشروح سخنرانی آقای دکتر حداد عادل در دانشگاه امام صادق ( علیه السلام ) است . ایشان اعتقاد دارد که معمولا مورخان به یک نوع اصل و جهان بینی معتقدند که مطالعات تاریخی خود را بر پایه همان اصول و تحت تاثیر آن انجام می دهند و این اصول همان پیش فرض هایی است که در تحقیقات آنها مستتر است و متاسفانه این پیش فرض ها بر مبنای علوم انسانی غربی بنا شده است و آنان که در تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی تحقیق می کنند باید نسبت به این موضوع حساس باشند و چاره ای بیندیشند تا در این دام نیفتند .
خلاصه ماشینی:
بدین معنا که مقصود این است که مفاهیم فلسفی مربوط به دورآنهای اول و دوم میداند و میگوید اینها اوهام و خیالاتی است که بشر در دوران طفولیت تاریخ خود و تمدن خود به آنها مشغول و معتقدبوده و حالا به دورهای رسیده که در جهانبینی او دیگر جایی برای توسل به نیروهای غیرمادی و مفاهیم غیرملموس وجود ندارد.
او میرود که در اینجا با خدا یگانه بشود و یعنی نزدیک بشود این است که میگوییم صورت و مادهی تمدن اسلامی برای این ناظران غربی حکم ماده را پیدا میکند صورت خودشان را، صورت مورد نظر خودشان را بر آن تحمیل میکنند که آن صورت همین ارزیابی است که از آن به عمل میآورند و جایگاهش را در این زنجیرهی تاریخی معین میکنند برای اینکه ببینید که این نوع نگرش چه تاثیری در جامعه ما داشته در همین صد سال اخیر توجه کنید به آن دسته از میراث خودمان که چون اروپاییها به آن توجهی نداشتند ما هم نسبت به آن بیتوجه ماندیم و توجه کنید که چه چیزهایی در جامعهی ما تحصیل شده از میراث خودمان.
یکی این است که اروپاییها نه تنها در معرفی تاریخ ما به این عینک مخصوص دوران جدید خودشان را بر چشم دارند و همه چیز را به ما از ورای عینک خودشان نشان میدهند بلکه خودشان را هم از برای این عینک به ما معرفی میکنند یعنی شما حتی در شناخت غرب هم باید استعمار به مبانی معرفی غربیان داشته باشید.