چکیده:
جهانیسازی جنبش فراگیر است که همگان دیر یا زود با آن روبرو و وادار میشوند که در مواضع خودتجدیدنظر کنند، جهان اسلام نیز به عنوان بخش عظیمی از این جهان در معرض زیان این پدیده ساختگیدست امریکا است.نگارنده در این نوشتار به تعریف اجمالی از جهانیسازی خصوصا تعریفی که غربیها و بالاخصامریکا مبنی بر نفی هر تمدن غیرغربی و تلاش برای تحمیل مدل امریکایی بر سایر تمدنها و زیر سلطهدرآوردن جهان به دست داده، میپردازد و بدنبال آن پیامدهای منفی چنین جهانیسازی را برمیشمارد وموانع جدی که امریکا در تحقق اهداف یکجانبهگرانه خود با آن روبرو است از جمله جهان اسلام که مدعیجهانمداری اسلامی است اشاره میکند. از این رو مشکلات جهان اسلام در رویارویی با این پدیده و درمانآن دغدغه اصلی نگارنده است و بدین منظور ابتداء وضعیت امروز امت اسلامی را مطرح نموده و سپسگامها و راهبردهای عملی که جهان اسلام باید در سطح کشورهای اسلامی و در سطح جهانی برای مقابله باجنبههای منفی این تهاجم بزرگ بردارد را مورد بررسی قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
نگارنده در این نوشتار به تعریف اجمالی از جهانیسازی خصوصا تعریفی که غربیها و بالاخصامریکا مبنی بر نفی هر تمدن غیرغربی و تلاش برای تحمیل مدل امریکایی بر سایر تمدنها و زیر سلطهدرآوردن جهان به دست داده، میپردازد و بدنبال آن پیامدهای منفی چنین جهانیسازی را برمیشمارد وموانع جدی که امریکا در تحقق اهداف یکجانبهگرانه خود با آن روبرو است از جمله جهان اسلام که مدعیجهانمداری اسلامی است اشاره میکند.
بلکه این رنج ناشی از آن است که غرب تلاش دارد با سوار شدن بر ترک این اسب، راه آن را به سویتحقق هدفها و منافع تنگ نظرانه مورد نظر خود کج نموده و زمام همه امور را در دست بگیرد وسلطه نظامی و اقتصادی و فرهنگی و غیره خود را تعریف نماید و این همان خطر بزرگ است کهچنانچه بخواهیم از میراث تمدنی عظیم خود پاسداری نموده و در ساختن تمدن جهانی سهیمباشیم، باید برای مقابله با آن برنامهریزی نماییم.
بیدهام برایان اندیشمند انگلیسی نیز در سلسله مقالاتی که آن را در سال 1994 در مجلهاکونومیست منتشر کرده است بر وجود مشابهت میان وضع کشورهای اسلامی در قرن پانزدهمهجری و وضع اروپا در قرن پانزدهم میلادی تأکید داشته و بر این باور است که این دو وضع درفراهم آوردن زمینه مناسب برای انجام اصلاحات و در نوع نهادهای مذهبی موجود نزد مسلمانان ونهادهای کلیسا در قرن پانزدهم میلادی و در سطح استعماری که از آن رنج میبرند و اشتیاقی کهبرای بهبود اوضاع از خود نشان میدهند با هم مشابهت دارند.