چکیده:
در دوران سلطه تمدنی که آن را به نام تمدن غرب می شناسیم، ارتباطات و رسانهها نقش و کارکرد بسیار مهمی در تثبیت این سلطه جهانی دارند. آنچه در این میان شایان توجه است، استفاده از توان باورنکردنی رسانههای توده[1] خلق تصاویر دستکاری شده از تمدن غربی و همچنین از ویژگیهای تمدنها و فرهنگهای مقابل آن است. با نگاهی دقیقتر به تاریخ شکلگیری این سلطه درمی یابیم که تمدن غربی در راه تحکیم خویش، همزمان با به کارگیری رسانههای جمعی از دیگر فرایندهای ارتباطی نیز بهره جسته است. از آنجا که تاکنون مطالعات این حوزه بیشتر بر نحوه عمل رسانههای جمعی مدرن متمرکز بوده، ضروری است تا در راه شناخت دیگر فرایندهای ارتباطی مورد استفاده در استعمار نوین نیز تلاش شود. توجه به جنبههای انسانی مورد استفاده از سوی سلطه سرمایهداری غربی در ارتباطات جهانی میتواند کمک بسزایی باشد در رسیدن به شناختی کاملتر از این پیکره منسجم ارتباطی و در عین حال بازگشت به خویش و بازیابی نقاط قوت و ضعف جهان تحت سلطه در این پیکار ارتباطی. در این مقاله، جهانگردی به عنوان یک ارتباط میانفرهنگی و میانفردی مؤثر در شکلگیری تمدنها مطرح شده و نقش آن در انتقال تمدنی، از تمدن اسلامی به تمدن کنونی غرب و سلطه آن بر کشورهای اسلامی با تأکید بر ایران بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"واژه های کلیدی: جهانگردی – سلطه جهانی – رسانه های توده- رسانههای جمعی ـ استعمار نوین کشورهای اسلامی _______________________________ استادیار دانشکده فرهنگ و ارتباطات و مدیر کل آموزش و تحصیلات تکمیلی دانشگاه امام صادق (ع) بی شک یکی از راههای مهم ایجاد برتری سرمایه داری غربی در دوران معاصر و حفظ این سلطه جهانی، استفاده از توان باورنکردنی رسانههای توده در خلق تصاویر دستکاری شده از تمدن غربی و همچنین از ویژگیهای تمدنها و فرهنگهای مقابل این تمدن است.
ناصر خسرو قبادیانی“ شاعر بلندپایه ایران نیز در شمار جهانگردان صاحب نام دوران پس از اسلام است که جهانگردی طولانی خود را در روز پنجشنبه ششم جمادیالآخر سال 437 هجری برابر با نیمه دوم دی ماه 414 یزدگردی به نیت سفر قبله، از مرو آغاز نمود.
از این زمان به بعد، همان گونه که گذشت، تحولات بسیار سریع به ویژه در نظامهای ارتباطی و حمل و نقل، راه را بیش از پیش برای این هجوم نامیمون هموار ساخت تا سرانجام به از هم گسیختگی کامل امت اسلامی و تجزیه آن به کشور ـ ملتهایی انجامید که تنها نام اسلام را با خود داشتند و گاه از داشتن این نام نیز ننگ داشتند.
حرکتی که زمانی بر اساس دین و نیازهای دینی و علمی از شرق به وجود آمده و در سایه تمدن اسلامی رونق بسزایی یافته بود، پس از چندی با بروز سستی و فتور در حاملان آن، جای خود را به رخنهای کم و بیش برنامهریزی شده از سوی غرب و غربیان داد که اساس آن بر دخالت در امور سیاسی کشورها و به دست گرفتن زمام اقتصاد جهان بود."