چکیده:
قرآن کریم به زبان قوم پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نازل شده است. این معنا از همان دوران مورد تأکید بوده است ؛ ولی با پیدایش مذاهب و نحلههایی مانند غلو، تصوف و اخباریگری و در زمان معاصر در اثر آشنایی با مباحث هرمنوتیک و فلسفههای غربی مورد تردید و انکار واقع شده است ؛ اما شبهاتی که در این زمینه مطرح کردهاند، سست و مردود است و عقل، سیره عقلا، قرآن و حدیث، به زبان قوم بودن قرآن را تأیید می کنند. در این مقاله نکات یاد شده، شرح و بسط داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"وجود ویژگیهای بلاغی عربی در قرآن: لازمه دیگر این نظریه آن است که همان خصوصیات بلاغی رایج در میان قوم پیامبر صلیاللهعلیهوآله نظیر حذف، تکرار، مجاز و کنایه در قرآن کریم نیز وجود داشته باشد و هر خصوصیتی که در زبان آنان نیست، در قرآن هم وجود نداشته باشد.
چنانکه ملاحظه شد، قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد ؛ به همین رو خدای تعالی فرمود: ما آن را خوانش عربی کردیم ؛ بلکه آن را بفهمند.
چنانکه در آیه شریفه آمده، آنان میگفتند: چرا قرآن [به زبان ما] بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیرعربی است؟ در حالی که قرآن یکی از مهمترین پدیدههای تاریخی است و انگیزههای فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کسی در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل نکرده است ؛ بنابراین در این زمینه بر قرآن اعتراض نکردهاند و از این عدم اعتراض روشن میشود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است.
7. نتیجهقرآن کریم به زبان قوم پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله یعنی به همان واژگان و معانی معهود و قواعد دستوری و خصوصیات بلاغی و فرهنگی موجود در میان آنان نازل شده است ؛ چون فعل خدای تعالی به حکمت متصف است و لازمه حکمت آن است که شخص حکیم به زبان معهود مخاطبان سخن بگوید و سیره عقلا در هر عصر و مصر نیز چنین بوده است."