چکیده:
یکی از موضوعات مرتبط با دانش تفسیر معنیشناسی زبانی است که در کشف و
پردهبرداری از مقصود قرآن کمک میکند. در سیر معنیشناسی دیدگاههای متفاوتی پدید
آمده که مهمترین آنها جایی است که کانون معنا تحت نظام اجتماعی قرار گیرد و عمل
جمعی برای زبان و معنا نقش آفرین باشد. در تفسیر قرآن درباره معناشناسی چند موضوع
مهم است، یکی معناداری و بیمعنایی و یکی مباحث مربوط به بافت مناسب معنا و تشخیص
خصوصیات آن است. از سوی دیگر، بررسی جایگاه بلاغت و مصداق و پیشفرضها از
اهمیت ویژهای در معناداری برخوردار است و نقش کاوشهای جدید را در کشف مراد عیان
میسازد. هدف این نوشته اشاره به همپوشیها و چالشهایی از معناشناسی با دانش تفسیر
است.
خلاصه ماشینی:
"اهمیت مصداق در معناشناسی تا آنجاست که گاهی معنا به طور کامل با دلالت مصداقی مطابقت ندارد، اما این مصداق است که به مفاهیم شکل میدهد، یا حتی از مفاهیم به مصادیق عینی و ناپیدا سوق میدهد، مانند آنچه قرآن کریم در وصف عالم غیب میگوید: و هو بالأفق الأعلی (نجم : 7) یا حالات تعالی وحی را با مفاهیمی بیان میکند که جنبه ملکوتی دارد: ثم دنا فتدلی * فکان قاب قوسین أو أدنی (نجم : 8-9).
نکته دیگر آن که اگر مراد از تأویل در فرهنگ قرآنی ــ با شواهدی که برای آن ذکر شده (صدر 1376: 237-228) ــ مصداق همان دلالت غیر مفهومی باشد، در فرهنگ اسلامی و کاوش پژوهشگران مسلمان اهمیت ویژهای پیدا میکند، زیرا افزون بر این که این واژه بارها (17 بار در مقایسه با یک بار در واژه تفسیر) استعمال شده و تداول گستردهای برای توجه به نص و معنای جمله شده، از عنایت خاص مفسران قرآن، نسبت به نشان دادن تأویل و معانی مصداقی برای فهم و تبیین معنا در نصوص استفاده میشود، تا جایی که کمتر در تفسیر نگاریها از اشاره به این دلالت صرفنظر شده است، به ویژه آن که در میان متقدمان این رشته مانند طبری (د.
از سوی دیگر، جهان متن مانند متن جهان طبیعت است و هر چیزی برای حضور نشانههایی دارد که دلالت میکند، اما این نشانههای زبانی به نشانههای دیگری ورای خود دلالت دارند و هر کدام با دیگری پیوندی نامریی دارند، یعنی همان طور که میان لفظ و معنا ارتباط است، میان لفظ و دالهای دیگر در جهت هدایت معنا ارتباط است (توشیهکو 1361: 45-21)."