چکیده:
اسلامیسازی دانشگاهها پس از انقلاب)دارد. نکتهی دیگر،بررسی دو نوع گفتمان در روند این اسلامیسازی است:گفتمان سیاستی و گفتمان ارشادی که طی آن،به بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی و سپس مقام معظم رهبری در مورد چگونگی برخورد آنها با مقولهی اسلامیسازی دانشگاهها پرداخته است.در نهایت در این مقاله تلاش شده تا پدیدهی اسلامی کردن دانشگاهها در ایران بر مبنای مراحل تصمیمگیری مورد بررسی قرار گیرد؛ حلیابی؛شناسایی راه حلها،تصمیمگیری،انتخاب ابزار سیاستگذاری،برنامهریزی و تعیین بودجه و آنگاه باز خورد و ارزیابی سیاست اجرا شده.شکی نیست که ارزیابی روند اسلامی کردن دانشگاهها،آنهم پس از گذشت بیش از ربع قرن از انقلاب فرهنگی-سیاسی ایران؛از اهمیت بالایی برخوردار است.مقالهی حاضر با رویکرد سیاستگذاری عمومی،درصدد نقد و بررسی پروژهی اسلامی کردن دانشگاههاست. چارچوب مورد استفادهی این تحلیل،الگوی چند مرحلهای سیاستگذاری عمومی است،چون روند اسلامی کردن دانشگاهها در طی طول زمان و در مراحل مختلف رخ داده است.این مقاله برای روشن شدن فضای مفهومی بحث،به ناگزیر تایخچهی مختصری از مقولهی اسلامی کردن،دانشگاهها را ارائه نموده است که طی آن اشاراتی مفید و مختصر به تاریخچه اسلامی کردن علوم در جهان اسلام؛تاریخچه اسلامی کردن دانشگاهها در ایران(البته روند
خلاصه ماشینی:
»2 پیرو پاسخنامهی رهبری که در آن به شورای محترم انقلاب فرهنگی دستور داده شده بود که با فعال نمودن«نهضت پاسخ به سؤالات نظری و عملی جامعه»؛«دوران خلاقیت و تولید»در عرصهی علوم،به ویژه رشتههای علوم انسانی و نیز معارف اسلامی را در دستور کار قرار دهند، براساس مصوبهی 335 مورخ 2831/11/71،«شورای عالی انقلاب فرهنگی»،«هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی،نقد و مناظره»(به ویژه علوم انسانی و معارف اسلامی)را تشکیل داد.
سیاستگذاری را کند و از اهداف مقام معظم رهبری(که خواهان تسریع در کارها و دوری جستن از دیوان سالاری مخرب بود)دور میساخت،چنان که میبینیم شورای اسلامی کردن دانشگاهها با دو سال تأخیر در سال 7731 تشکیل و ریاست«شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی»از سوی ریاست محترم جمهوری(سید محمد خاتمی)به کسی واگذار میشود که اصولا مورد پذیرش مراکز حوزوی و نهادهایی که خودشان را متولی اولیهی اسلامی شدن میدانند نیست و همین شکاف باعث شد گفتمان سیاستی به معارضهی سیاسی تبدیل گردد.
به نظر میرسد،تصویری که از وضعیت دانشگاهها شده است،توان سیاستگذاری را از مدیران سلب میکند،وضعیت دانشگاهها برحسب ارزیابی نهاد در زمینهی عناصر ششگانه مرور میشود؛بخش قابل توجه اساتید مطابق آرمانهای اسلام ناب نیستند،سیستم آموزشی بازمانده قبل از انقلاب بوده و اسلامی نیست، مجموعهی شرایط و جامعه به گونهای است که مدیران متشرع را فاقد تحرک و منفعل نموده است،محتوای دروس به ویژه دروس علوم انسانی غیر اسلامی است.
و متولیان نظام به دستور رهبری شروع به سیاستگذاری نمودند،که محصول آن تدوین و تصویب سیاستهای راهبردی و اجرایی دانشگاه اسلامی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی است.