چکیده:
نتیجه ایجابی انقلاب اسلامی تاسیس نظام سیاسی ای به نام جمهوری اسلامی ایران است که تبلور هویت واقعی آن را در قانون اساسی می توان مشاهده کرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بیان مبنا و منشا قدرت دولت برحق حاکمیت مردم صحه گذاشته است.از آنجا که تدوین کنندگان این قانون فقهای اسلامی بوده اند بالضروره مبنای حق حاکمیت مردم در این قانون نیز از مبانی و آموزه های دینی نشات گرفته است. این مقاله درصدد بررسی آن دسته از اصول وآموزه های اسلامی است که درزمان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و به رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم مد نظر تدوین کنندگان آن بوده ومبنای عمل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"(فرهادیان،1378 ،ص231) برهمین اساس است که قانون اساسی جمهوری اسلامی توجه خاصی به اصل کرامت انسان کرده و در مقدمه توجه به آزادی و کرامت ابنأ بشر را سرلوحه اهداف خود دانسته و گوشزد میکند که امت مسلمان باید با انتخاب مسئولین کاردان و مؤمن راه رشد و تکامل را بر روی انسانها بگشایند.
(مجموعه مقالات مشارکت سیاسی،1377، صص47-29 ) در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی که براساس اعتقاد دیرینه به حکومت حق و عدل تأسیس یافته در اصل هشتم امر به معروف و نهی از منکر از وظایف همگانی و متقابل مردم و دولت ذکر شده است.
زیرا مستحسن دانستن شور بدون آنکه نتیجه آن بر جمع الزامی باشد، لغو و بیاثر خواهد بود(مجله حوزه، شماره 10 ،تیر1364 صص116- 95 ) بنابراین علما و مفسرین بزرگ اسلامی حکمت نهفته تکلیف الهی مشاوره را مورد توجه قرار دادهاند که بدین شرح خلاصه میشود: 1- شخصیت دادن به امت،2- آزمایش اصحاب برای تشخیص مصالح اندیشان از فرصت طلبان،3- رشد فکری مردم،4- استفاده از مشارکت فکری مردم و پرهیز از تحمیل و فشار،5- آگاه کردن مردم از آنچه که در کار حکومتی میگذرد،6- پرهیز از استبداد،7- ایجاد انتقاد منطقی،8- احترام به نظرات مردم،9- القای فضیلت نظرخواهی به مردم،10- ارشاد زمامداران و مسئولان سیاسی در مشورت بامردم(هاشمی، 1374، صص-667 -666).
اصولی همچون اصل خلافت انسان، اصل کرامت انسان، اصل برابری انسانها، اصل آزادی اراده و اختیار، اصل مسئولیت همگانی، اصل امر به معروف و نهی از منکر، اصل شورا، اصل بیعت، اصل نفی سلطه و استبداد از جمله آموزههایی است که هنگام تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد توجه اعضای مجلس خبرگان بوده است."