چکیده:
در مقاله حاضر تلاش بر این است که مفهوم واژه جنگ نامتقارن و برخی از ویژگیهای آن توضیح داده شود و ابعاد جنگ نامتقارن با تکیه بر سه بعد عدم توازن منافع در خطر، طرفهای درگیر یعنی منافع حیاتی بازیگر ضعیف و منافع غیرحیاتی بازیگر قوی، محدودیتها و الزامات سیاسی، حقوقی و اخلاقی آنها و بررسی تطبیقی این موضوع در جوامع غربی که بقا دولتها مستلزم حمایت داخلی مردم از یک سو و حساسیتهای آنها به تلفات انسانی و تلاش برای جلوگیری از وارد کردن خسارتهای غیرنظامی و جوامع غیردمکراتیک و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه، نویسنده راهبردها و تکنیکهای نامتقارن را با توجه به اختلاف فنآوری میان کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه را مورد توجه قرار میدهد. در پایان، جنگ ناتو برضد یوگسلاوی سابق بر سر مساله کوزوو را به عنوان نمونه مورد بررسی تشریح میکند و محدودیتها و اهداف ناتو در حمله به صربها و استراتژیها و تاکتیکهای صربها برای مقابله با ایتلاف را در سه سطح راهبردی، عملیاتی و بینالمللی تبیین میکند و مواردی را که صربها انجام ندادند و پیامدهای انجام احتمالی آن اقدامات را برمیشمارد و چنین نتیجهگیری میکند که اگر منافع حیاتی قدرتهای مداخله به خطر بیفتد بسیاری از این محدودیتها و الزامات دیگر وجود نخواهد داشت و در این صورت توانمندیهای تکنولوژیک یک برتری محسوب میشود.
خلاصه ماشینی:
"در پایان، جنگ ناتو برضد یوگسلاوی سابق بر سر مسأله کوزوو را به عنوان نمونه مورد بررسی تشریح میکند و محدودیتها و اهداف ناتو در حمله به صربها و استراتژیها و تاکتیکهای صربها برای مقابله با ائتلاف را در سه سطح راهبردی، عملیاتی و بینالمللی تبیین میکند و مواردی را که صربها انجام ندادند و پیامدهای انجام احتمالی آن اقدامات را برمیشمارد و چنین نتیجهگیری میکند که اگر منافع حیاتی قدرتهای مداخله به خطر بیفتد بسیاری از این محدودیتها و الزامات دیگر وجود نخواهد داشت و در این صورت توانمندیهای تکنولوژیک یک برتری محسوب میشود.
واژه "راهبردهای نامتقارن" غالبا به منظور نامگذاری رویکردهایی مورد استفاده قرار گرفته است که دشمنان احتمالی ممکن بود برای پرهیز از رویارویی مستقیم نظامی بهکار گیرند و بهجای آن، بر روی بهرهبرداری از آسیبپذیریهای مهم سیاسی و نظامی غرب، از قبیل حساسیت قابل درک غربیها نسبت به تلفات و صدمات جانبی متمرکز شوند.
ابزار بهکار گرفته شده در این رویارویی غیر مستقیم، شامل "تاکتیکهای تروریستی" بر ضد غیرنظامیان در کوزوو به عنوان بخشی از راهبرد پاکسازی نژادی، تلاشهایی برای بهرهبرداری از اهمیت و تأکید نیروهای ائتلاف برای کاهش تلفات و خسارات غیرنظامی، ایجاد امواج متعدد پناهندگان برای بهوجود آوردن بحران انسانی و اجرای عملیات تبلیغاتی و انتشار اخبار گمراه کننده و فریب بود.
42 کوهن و شلتون معتقد بودند که این عملیات به طور جامع ماهها قبل به عنوان ابزار وحشیانهای برای پایان بحران طراحی شده بود که به تعبیر میلوسوویچ از طریق آواره کردن و کشتن آلبانی تبارها، تحت فشار قرار دادن زیر ساختهای کشورهای همجوار و ایجاد شکاف میان کشورهای عضو ائتلاف ناتو صورت میگرفت."