خلاصه ماشینی:
این فرد غالبا، پدر (پدرسالاری) و در بعضی موارد، مادر خانواده (مادر سالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگتر نسبت به دیگر اعضاء خانواده با چنین روشی رفتار میکند، در این خانواده فقط یک نفر تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه افراد را مشخص میکند، امور زندگی را ترتیب میدهد، همه باید مطابق دلخواه و میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران به معرض اجرا درآید و در کوچکترین عملی که دیگران انجام میدهند، دخالت نماید.
در چنین خانواده هایی وقتی فرزندان بتوانند با والدین و دیگر اعضاء خانوادة خود در یک فضای عاطفی متعادل و بدون هرگونه افراط و تفریط زندگی کنند و از آزادی مشروط برخوردار باشند، در مدرسه و محل تحصیل علم و دانش و دیگر مکانهای آموزشی و غیر آموزشی نیز خواهند توانست با معلم و مسئولین مدرسه و همکلاسی ها و دیگر افراد، ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار کنند و آمادة همکاری و همفکری با دوستان و همسالان خود باشند و به آنها احترام گذارده و اختلاف عقاید دیگران را به راحتی پذیرا شوند و به هیچ وجه درصدد تجاوز و حمله به حریم دیگران نباشند.
همانطور که تعلیم و تربیت مستبدانه و رابطة دیکتاتوری میان والدین و فرزندان موجب سلب آرامش اعضای خانواده میشود، همینطور آزادی بیش از حد و فرزندسالاری نیز باعث بسیاری از نابسامانیها و ناهماهنگی ها در رشد اخلاقی، روانی و شخصیتی اعضاء خانواده است و میتواند برای کودکان مخرب باشد و آنها را خودخواه نماید، به طوری که توقع توجه و محبت مداوم از دیگران داشته باشند.