چکیده:
نظریه فمینیسم از اواخر دهه 60 میلادی،محوریت مردان در خانواده سنتی و نقش خانهداری زنان را مورد انتقاد قرار داد.وقوع انقلاب جنسی،تصویب قانون طلاق بدون تقصیر و آزادی سقط جنین تغییرات بنیادینی در نهاد خانواده ایجاد نمود. فمینیستها با ادعای ایجاد زندگی بهتر و اعطای انواع آزادیها به زنان،در واقع غریزهء مادری و احساس عاطفی زنان را نادیده گرفته و تحقیر نمودند.تشویق زنان به کار خارج از خانه و مشابهسازی زنان با مردان و عدم توجه به تفاوتهای مختلف آنها از سوی شاخههای مختلف فمینیسم به عنوان آرمان فمینیستی مطرح گردید و تاکنون نیز این تفکرات تبلیغ و ترویج میشود.در همین شرایط نیز برخی متفکران غربی با طرح پیامدهای اسف بار فمینیسم بر نهاد خانواده،تحلیلهای عمیق و انتقادات جدی بر این نظریه وارد ساختهاند.نویسنده کتاب آرامش در خانه از جمله منتقدان علمی فمینیسم میباشد و در این نوشتار بخشی از کتاب وی ترجمه شده است.
Since 1960s the feminist theory has criticized the centrality of men in the traditional families and the role of women as housewives. Sex revolution _ the ratification of the law of divorce without culpability _ resulted in fundamental changes in the family. The feminists، claiming to give a better life and various freedoms to women، ignored humiliated their maternal instincts and emotions. Encouraging women to work out of the house، assimilating them to men، and ignoring their differences with men were considered as the ideals of the different branches of feminists and are still disseminated. At the same time، some Western intellectuals have deeply criticized this theory، putting forward the detrimental consequences of feminism to the family foundation. The writer of the book “Domestic Tranquility” is among the critics of feminism and this paper is a translation of a part of his book.
خلاصه ماشینی:
"فمینیستها برای تسکین نارضایتی زنان الگوبرداری زنان از مردان به خصوص در روابط جنسی و جایگاههای شغلی را اشاعه دادند تا از طریق قانونی کردن سقط جنین و تحقیر نقش مادری و خانهداری،به اهداف خود دست یابند (Wylie,1949,P 52) اولین دستاویز فمینیستهای معاصر5برای تنزل ارزش خانهداری سنتی،متقاعد کردن جامعه برای پذیرش این موضوع بود که کار تمام وقت زنان در خانه و بچهداری،بیارزش و ستمگرانه است.
(De Beauvoir,1927,PP 539-540) دیگر اندیشه دشواری خواهد بود که با توجه به تجارت فمینیستها بتوان از آنان دفاع کرد،زیرا آن دسته از افرادی که فرزندانی داشتهاند سالمندی زندگیشان سراسر معنا و غنا پیدا کرده است و به همین دلیل از دوران سالمندی خود با خوشحالی استقبال میکنند و در آخر با خوشایندی و رضایت به استقبال مرگ میروند؛لذا بسیاری از زنان معتقدند مبادله مادری با محیط کار و تحصیل نمیتواند معامله خوبی بوده و رضایتمندی را در پی داشته باشد.
7-ارزشهای خانواده طبقه متوسط در برابر بازار اشتغال فمینیستها چگونه چنین اهدافی را اتخاذ نمودند؟چرا زنان به این راحتی ارزش نقش خانوادهء سنتی را رد کرده و برتری نقشهای مردانه در بازار کار را پذیرفتند؟چه چیزی موجب گردید تا زنان مطابق با اظهارات مارگارت مید رفتار کنند و چنین تصور نمایند که نگهداری از فرزندان و امور خانه امری بیارزش و پست است؟فمینیسم همیشه خانهداری و پرورش کودکان را به عنوان ابعادی از زنانگی اینچنین تقبیح نکرده است."