خلاصه ماشینی:
"واژههای زیادی معمولا مترادف و گاهی به جای تنهایی به کار برده میشوند،همچون اسکن انزوا که محدود کردن روابط اجتماعی است و متفاوت از تنهایی میباشد؛علت گزیدن که گزینش ارادی است و فرد دلش میخواهد برای صفای روح تنها باشد و تنهایی را خودش انتخاب میکند و به عالم تنهایی فرو رفتن که گاه خلاقیت و نتایج هنری هم به دنبال دارد.
ریشهء احساس تنهایی در عدم ارضای نیاز انسان به محبت و عشق در خردسالی است،لذا افرادی که این نیاز در آنها در سنین کودکی تأمین نمیشود،در بزرگسالی در برقراری ارتباط معنیدار با دیگران دچار مشکل میگردند.
تنهایی اجتماعی زمانی ایجاد میشود که شما از روابط دوستی خودتان ناراضی هستید و به تأیید مجدد ارزشمندی خود از طرف دیگران نیاز دارید.
در تنهایی اجتماعی،نداشتن نقاط مشترک با دیگران و احساس عدم عضویت در یک گروه وجود دارد که به احساس نیاز برای کسب اطمینان مجدد در مورد ارزشمندی خود و به افسردگی منجر میگردد.
تبیین و ارزیابی تنهایی در تبیین7تنهایی،بر اساس دو عامل متوان آن را طبقهبندی کرد:(کلینکه،1380،ترجمهء محمد خانی،ص 160) اول:سؤال میکنیم که آیا تنهایی ما به دلیل اعمال و رفتارهای خودمان است(علت شخصی8)یا این که از شرایط زندگیمان ناشی میشود؟(علت بیرونی9) دوم:بررسی میکنیم که آیا میتوانیم برای تغییر علت احساس تنهایی اجتماعی در نتیجهء احساس عضو نبودن در یک گروهو نداشتن فعالیتهای مشترک با دیگران ایجاد میشود.
تنهایی اجتماعی زمانی ایجاد میشود که شما از روابط دوستی خودتان ناراضی هستید و به تأیید مجدد ارزشمندی خود از طرف دیگران نیاز دارید."