خلاصه ماشینی:
"ظاهر میشوند آنچنان چهرهی دهشتناکی-مثلا به سبک و سیاق فیلم «بمانی»نشان دهد که«روزگار ما»به فیلمی ضدمرد تبدیل شود اما او مشکل اصلی را نه در جنسیت که در جامعه-که بخشی از آن را طبعا زنان تشکیل میدهند-جستجو میکند (بنی اعتماد)حتی دو شوهر قبلی«آرزو»را نه به واسطهی مرد بودنشان بلکه به خاطر اعتیادشان-که معضلی اجتماعی است و نه جنسی-محکوم میکند.
«سرد سبز»به لحاظ ساختار فیلم بسیار موفقی است اما به جهت زاویه دیدی که انتخاب کرده نه، تقریبا تمام زمان فیلم به شرح صفات نیکوی این شاعره اختصاص پیدا کرده تنها در بخشی از فیلم که به چگونگی ارتباط«فروغ»و«ابراهیم گلستان»پرداخته شده،جنبههای منفی زندگی شاعره مجال ناچیزی برای بروز یافتهاند که فیلمساز عامدانه خیلی سریع از موضوع میگذرد.
اما مشکل از زمانی آغاز میشود که(جیرانی) میخواهد این کاراکترها را به زور وارد ایران معاصر کند و ناهنجاری دوانی مرد را به کاستیها و نقصانهای اجتماعی پیوند بزند، فیلمش را اثری روزآمد جلوه داده و ژست یک منتقد اجتماعی را به خود بگیرد.
کاراکترهای مؤنث این فیلم در سینمای ایران اگر بینظیر نیستند قطعا کمنظیرند همجون زنی که به علت بارداری مکرر حین حاملگی یازدهمش جان میسپارد،دختری که به ایدز مبتلاست،منشی مطب یک پزشک زنان که به علت عفونت رحم قدرت باروری خود را از کف داده،یک زن هر جایی که فقط صدایش را طی یک تماس تلفنی میشنویم،پیرزنی که در فیلم خانم زمانی نامیده میشود و نقش نمادین مادر زمان را دارد."