چکیده:
هدف: بررسی حاضر به منظور درک معنای حمایت از دیدگاه بیماران سرطانی تحت شیمی درمانی، خانواده هایشان و همچنین پرستاران و پزشکان انکولوژیست انجام شد. بدین منظور به بررسی معانی و برداشت هایی پرداخته شده است که بیماران و خانواده هایشان و پرستاران و پزشکان از پدیده «حمایت شدن» و «حمایت کردن» دارند.
روش: داده ها به روش کیفی و به کمک مصاحبه های نیمه ساختاری از 10 نفر بیمار و خانواده هایشان و 8 نفر پرستار و پزشک فوق تخصص انکولوژی گردآوری شد. آنها تجربه خود را از ”درک حمایت“ و ”حمایت داده شده“ به طور تشریحی، توصیف کردند. مصاحبه ها ضبط شد و سپس با بررسی عمیق گفته های شرکت کنندگان در پژوهش بر اساس روش نظریه زمینه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که ”حمایت“ یک نیاز حیاتی و چندبعدی است و باید پیوسته به مددجویان ارائه شود. بیماران و خانواده هایشان عدم درک حمایت را از سوی کارکنان ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی ـ درمانی می دانستند. اولویت کارهای حمایتی از دیدگاه مددجویان حمایت های روحی- روانی بود. پرستاران و پزشکان حمایت جسمی را در اولویت اول قرار دادند و تمام اقدام های بالینی خود را با «حمایت» یکسان دانستند. در حالی که در مقایسه با مفهوم مراقبت، حمایت بسیار ژرف تر و گسترده تر است.
نتیجه: حمایت، فرآیند تعامل اجتماعی است. این تعامل نخست با برقراری ارتباط همدلانه و ایجاد یک شبکه ایمنی برای سامانه مددجو پدید می آید و سپس براساس معنی خاصی که از بیماری و درمان برای وی صورت می گیرد، توانمندی لازم را در زمینه های مختلف جسمی، روحی- روانی و اجتماعی کسب می نماید. بیماران سرطانی ایرانی و خانواده هایشان از نداشتن حمایت و شبکه ایمنی از سوی پزشکان و پرستاران خود گله مندند که ضرورت توجه، بازنگری و بازآموزی نوینی را در این راستا ایجاب می نماید.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب، فرآیند حمایت عبارت است از: برقراری یک تعامل اجتماعی که با برقراری ارتباط شروع میشود و با تداوم و توسعه آن به ایجاد ارتباطی همدلانه و شبکه ایمنی برای مددجو میانجامد این خود درک حمایت را در پی دارد.
1 بازبینی پژوهشهای گذشته نیز نشان میدهد که برقراری ارتباط با سامانه مددجو (بیمار و خانوادهاش) به تشخیص نیازهای روانی و واکنش جسمی، روانی آنان به بیماری و حتی به فرآیند «بستریشدن» کمک میکند و حتی برقراری چنین ارتباطی یکی از جنبههای مهم در ایفای نقش پرستاری تلقی میشود (ویلسون- بارنت4، 1980).
یافتهها نشان دادند رسالت و هدف اصلی حمایت این است که بیماران بتوانند با سرطان زندگی کنند و یا خانوادههایشان بتوانند از خودشان و آنان مراقبت کنند؛ بهگونهای که ساختار خانواده و کیفیت زندگی در سطح مناسبی حفظ شود.
در این بررسی، پزشکان و پرستاران بر این نکته تأکید کردهاند که باید اقدامات حمایتی بهصورتی انجام شود که سامانه مددجو بتواند به درکی از ماهیت بیماری و شیمیدرمانی برسد که در پی آن توانایی ادامه درمان را داشته باشد.
یکی از پرستاران مورد بررسی گفت: «تمام هدف ما در حمایت از این بیماران و خانوادههایشان باید این باشد که کاری کنیم که این بیماری را در حد یک بیماری ساده در نظر آنان جلوه بدهیم، تا بیمار بتواند با آن زندگی کند، درمآنها و مراقبتها را ادامه دهد، روحیه بالا داشته باشد و خود را نبازد».
حتی بیمارانی که حمایت را از سوی کارکنان درک کردهاند و تا اندازهای از ماهیت بیماری خود آگاه هستند، کارهای حمایتی پرستاران و پزشکان نتوانسته است نتایج اثربخش برای آنان داشته باشد."