چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فعالیت های موسیقایی بر حافظه و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا انجام شده است.
روش: 28 مرد مبتلا به اسکیزوفرنیا در این پژوهش شرکت داشتند که در دو گروه آزمایشی و گواه بررسی شدند. گروه آزمایشی در جلسات موسیقی درمانی شرکت کردند. داده ها به کمک آزمون فراخنای ارقام وکسلر، آزمون حذف حروف لزاک و پرسش نامه اندریسون در مراحل پیش آزمون و پس آزمون گردآوری شدند.
یافته ها: موسیقی درمانی در بالابردن نمره های حافظه (05/0p< ، 18/2=t) و توجه (01/0p< ، 5/2-=t) مؤثر بود و در بیماران با علایم مثبت و منفی تأثیرمتفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: محرک های موسیقایی تنظیم شده می توانند از پراکندگی ذهن و عدم توجه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بکاهند.
خلاصه ماشینی:
"در پژوهش حاضر با توجه به نظریههای یادشده، سه فرضیه بررسی شده است: 1) موسیقی بر حافظه کوتاهمدت بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا تأثیر دارد، 2) موسیقی بر فراخنای توجه این بیماران اثر دارد و3) میانگین نمرات حافظه کوتاهمدت و فراخنای توجه بین بیماران با علایم مثبت و منفی تفاوت معنیدار دارد.
بر پایه یک پرسشنامه غربالگری محققساخته، بیمارانی که دارای مشکلات شنوایی، بینایی، عقبماندگی ذهنی و مشکلات حرکتی بودند از پژوهش - Lipe 2- Cash 3- Cockerton 4- Morros5- Norman 6- Register 7- ChiHo 8- Chun 9- Collier 10- Logan11- Gregory 12- Silber حذف شدند.
S. مقایسه میانگین نمرههای حافظه و توجه در هر یک از گروههای آزمایشی و گواه پیش از مداخله موسیقایی و پس از آن در جدول 4 نشان داده شده است.
این بررسی نشان داد حافظه و توجه در دو گروه آزمایشی و گواه تفاوت معنیداری در بیماران با علایم مثبت و منفی ندارند.
گفتنی است بیمارانی که از بخشهای روانپزشکی نگهداری طولانیمدت، ترخیص میشوند بهبود یا ثابتماندن علایم منفی را نشان میدهند، در - Bilhartz 2- Bruhn3- Olson 4- Del-Etoil 5- Martin 6- Metha7- Furnham 8- Iwanaga 9- Ito 10- Sousou11- Montello 2- Coons13- Groene 14- Dunitz حالیکه نارساییهای شناختی یا ثابت ماندهاند و یا بدتر شدهاند (همانجا).
در پژوهش حاضر نمرههای حافظه و توجه بیماران با علایم منفی، دستکم پیش از مداخله با علایم مثبت تفاوت معنیداری نداشتند که احتمالا بهدلیل کم بودن شمار نمونه در کل و یا عدم تناسب بین شمار نمونههای مثبت و منفی میباشد."