چکیده:
نوشتار حاضر به بررسی یکی از عقاید مهم در آیین مسیحیت میپردازد. بدین منظور، ابتدا نظریه گناه نخستین را مورد کاوش قرار داده، آنگاه از منظر
علامه طباطیائی رحمهالله به نقد و بررسی آن میپردازد.
اعتقاد به گناه اولیه و ذاتی، از اعتقادات مهم و اساسی مسیحیان به شمار میآید. مطابق این اعتقاد، نژاد انسانی وارث گناه آدم است و انسانها نه به
خاطر بدی اعمال خودشان، بلکه تنها بدین دلیل که از تبار آدماند، ذاتا گناهکار به دنیا میآیند. اهمیت این آموزه تا آنجا است که بدون آن، کفاره بودن
مسیح و این تصور که او «آدم بعدی» است، نامعقول جلوه میکند.
مقصود از گناه ذاتی آن است که انسانها «بدون ترس از خدا، بدون تکیه بر او و با میل شهوانی متولد میشوند.»(3) از اینرو، ما انسانها «در شهوات پست غرق شدهایم، از نیکی و صلاح متنفریم، متمایل به شرارتها هستیم و هیچ عمل صالحی را در خودمان نمیتوانیم انجام دهیم یا درباره آن فکر
کنیم. ما با گذر عمر، پندار، گفتار و رفتار پلید به وجود میآوریم، همانطور که درخت فاسد میوه فاسد میآورد. بنابراین، ما با طبیعت خود تحت غضب
خدا و در معرض مجازات عادلانه قرار داریم.»(4)
خلاصه ماشینی:
"(8) بنابراین، تنها پاسخ قانعکننده به پرسش فوق، این است که سقوط با اراده آزاد و به سبب عصیان بر علیه خدا صورت گرفت، انسان علایق فطری به زیبایی، دانش و خوراک داشت و شیطان با آگاهی از آنها، آدم را فریب داد و او نیز با میل خود اطاعت کرد.
مراحل شکلگیری گناه نخستین خداوند انسان را به قوای عقل و اراده زینت بخشید و این امر موجب شد تا او را بیازماید؛ زیرا بر سر دو راهی قرار گرفتن و میان خود و خدا گرفتار آمدن، برای پیشرفت و بازسازی شخصیت اخلاقی و الهی او ضرورت داشت.
(22) و اما از آنجا که حقیقت گناه تقدم بخشیدن خویشتن بر خدا و نادیده گرفتن فرمان الهی است، این امر سبب میشود که انسانها دوست داشته باشند در همه جا و همه وقت دیگران از آنها تبعیت کنند و تمام تلاش خود را صرف به خدمت گرفتن آنها میکنند.
» (36) علامه طباطبائی، در تفسیر این آیه و آیات دیگری که درباره حضرت آدم علیهالسلام ، فرود آمده، مینویسد: اگرچه ظاهر آیات در بدو نظر دلالت بر این دارد که از آدم گناه و معصیت سرزده است، مانند: «فتکونا من الظالمین» و «عصی آدم ربه فغوی» (37) و «ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمن لنکونن من الخاسرین»، (38) ولی پس از دقت در آیات و تدبر در نهی مزبور آشکار میشود که این نهی یک نهی مولوی (که مولا به عنوان یک وظیفه برای بنده خود صادر کرده باشد)، نیست؛ بلکه تنها یک نهی ارشادی است و هدف خداوند آن بود که آدم علیهالسلام را به مصالح و منافعی که در مورد این تکلیف وجود دارد راهنمایی و ارشاد کند."