چکیده:
ابوالرضا راوندی و قطب راوندی،دو عالم شیعی قرن ششم هجری،در زمینههای مختلفی از علوم اسلامی،از جمله نگارش تاریخ،سهیم بودهاند.البته شهرت این دو عالم بیشتر در فقه و حدیث است و به این دو جنبه شناخته میشوند.با توجه به جایگاه آنان در میان علمای شیعه و نیز با عنایت به محل سکونت ایشان(مناطق ری و کاشان)لازم است دیدگاههای آنان در زمینه تاریخنگاری تشیع بررسی شود.در این میان،هدف عمده،پرداختن به اثر مشهور قطب راوندی،کتاب الخرائج و الجرائح است.
خلاصه ماشینی:
"علما و رجالنویسان شیعه و سنی از راوندی با عظمت یاد کردهاند،چنانکه ابنحجر عسقلانی از او با عنوان سعید بن هبة الله بن حسن بن عیسی یاد کرده و مینویسد:ابن بابویه در تاریخ ری گفته است وی در همه علوم،صاحب فضل بوده و تألیفات متنوع و فراوانی دارد.
قطب الدین در موارد متعددی از کتاب خرائج به نفرات آخر یا تنها آخرین نفر سند اشاره میکند،و این بهدلیل آن است که نفر آخر(یعنی راوی اصلی)در بیان روایت نقش دارد،مانند آنکه گفته میشود فلانی از امام چنین سؤال کرد و امام پاسخ داد یا فلانی گفت که همراه امام بود و چنین اتفاق افتاد.
بخش دیگری از اخبار که راوندی درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده،به ائمه معصومین علیهم السلام منسوب است؛یعنی امام از معجزات پیامبر خبر داده است که این موارد غالبا به منابع شیعه،همچون کافی و امالیها و بهخصوص کتابهای تفسیر،اختصاص دارد.
مرحوم ارموی،محقق دیوان که مقدمه و تعلیقاتی ارزشمند بر آن کتاب دارد درباره اهمیت تاریخی آن مینویسد: با توجه به اینکه کاشان از مراکز مهم شیعی در عصر راوندی است و کسانی چون صاحب راحة الصدور به طعن و لعن رافضیان این شهر زبان گشوده است،اگر مانند ابوالرضا نبود که شرحی از رجال علم و ادب و سیاست در منطقه و بلکه کل تاریخ تشیع معاصر خود ارائه دهد،تصویری از آن دوره در دست نداشتیم و چه بسا قلمفرسایی امثال صاحب راحة الصدور که خود هم اهل راوند است،مؤثر واقع میشد و خواننده آن،تصور میکرد شیعه در آن دوران جز آنگونه که او تصویر کرده،نبوده است."