چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی نگرش افراد جامعه نسبت به مدارس غیر انتفاعی در شهر اصفهان به مرحلهء اجرا در آمده است.از بین کلیهء مناطق شهری اصفهان،31 خیابان به شیوهء تصادفی از روی نقشهء شهری طی نمونهگیری چند مرحلهای استخراج شده و 1500 نفر از افراد ساکن در این خیابانها به عنوان گروه نمونه به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادهاند.پرسشنامهء نگرشسنج که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته، براساس ادبیات تحقیق و یک مصاحبهء مقدماتی تهیه برای سؤلا دهم)نگرشهای منفی نسبت به مدارس غیر انتفاعی وجود داشت (در سؤالهای ششم،هشتم و نهم،تفاوتی بین میانگین هر سؤال با میانگین ثابت 3 به دست نیامد).در بعد اجتماعی نیز در سؤال اول تا یازدهم(با 876/8 t برای سؤال سوم تا 033/34- t برای سؤال نهم)نگرشهای منفی نسبت به مدارس غیر انتفاعی وجود داشت ولی در سؤال دوازدهم(078/2 t و 038/0 p )نگرشی مثبت نسبت به مدارس غیر انتفاعی مشاهده شد.در بعد اقتصادی نیز در سؤالهای اول تا دوازدهم(با 443/2 t و 723/40- t برای سؤالهای ششم و دوازدهم،به ترتیب پایینترین و بالاترین)نسبت به مدارس غیر انتفاعی نگرش منفی وجود داشت.
خلاصه ماشینی:
نگرشهای نامساعد در ابعاد اقتصادی و اجتماعی نسبت به مدارس غیر انتفاعی در ایران نیز در پژوهشها مختلفی ابزار شده است؛برای مثال،قاسمی پویا (1380)و حاضری(1377)عمدهترین نگرش منفی نسبت به مدارس غیر انتفاعی را پیامدهای نامناسب اجتماعی فرهنگی ذکر کرده و وجود این مدارس سبب طبقاتیشدن آموزش و پرورش میشود و فاصلهء طبقاتی بین طبقات کمدرآمد و پردرآمد را افزایش میدهد.
در جدول شمارهء 3 اطلاعات مربوط به نگرشها نسبت به بعد اجتماعی مدارس غیر انتفاعی ارائه شده است.
در جدول شمارهء 4 اطلاعات مربوط به نگرشها در بعد اقتصادی نسبت به مدارس غیر انتفاعی ارائه شده است.
شواهد مربوط به بررسی نگرشهای ابراز شده در سؤالات دوازدهگانهء بعد آموزشی نشان داد که فقط در سؤال اول، نگرشهای افراد جامعه نسبت به مدارس غیر انتفاعی مثبت و در دیگر موارد، نگرشها نسبت به این مدارس منفی بود.
این روند در تحقیقات خارجی نظیر اپلی و رومانو(1998)نیز بهطور نسبی نشان داده شده است؛به عبارت کلیتر،تنوع نگرشها و نظریات نسبت به مدارس خصوصی در خارج از ایران و مدارس غیر انتفاعی در ایران،امری فراگیر و کلی است.
علاوه بر این،شواهد ارائه شده از واکنشها و نگرشهای خارج از کشور از قبیل مورس وستر(2001)،هادجی(1997)و اکیدلزکی(2003) نشان میدهد که زمینهء نوعی باور شبیه به آپارتاید اجتماعی(هادجی،1997، ص 12 را نگاه کنید)نسبت به مدارس خصوصی که فرزندان خانوادههای مرفه را جذب و از این طریق فرصتهای آموزشی بهتر و احیانا تصاحب پایگاه اجتماعی-اقتصادی بالاتر را برای دانشآموختگان خود فراهم میکنند،وجود دارد.