چکیده:
این پژوهش باتوجه به نیاز اساسی به مطالعه و ارزشیابی سطح دانش و توانایی دانشآموزان کشور در زمینه زبان فارسی،انجام شده است.زبان اساس یادگیری در همه زمینههاست.
ضعف دانشآموزان در هریک از جنبههای زبانآموزی مانند خواندن،نوشتن،سخن گفتن و بیان افکار نه تنها در برقراری ارتباط آنان با جهان بیرون تأثیر منفی دارد،بلکه یادگیری آنان را در همهء زمینهها با دشواری همراه میکند.هدف این پژوهش سنجش مهارتهای دانشآموزان در زمینههای گوناگون زبانفارسی مانند درک شنیداری،خواندن و فهمیدن،املای کلمهها،درک معنا و کاربرد کلمهها، دستور زبان و آیین نگارش است که با استفاده از آزمون استاندارد شدهء پیشرفت تحصیلی زبانفارسی انجام گرفته است.این پژوهش با طرح پرسشهایی،سطح یادگیری دانشآموزان را از جنبههای گوناگون زبانآموزی،در زمینهء متغیرهای مانند جنس،پایهء تحصیلی،وضعیت اقتصادی-اجتماعی محل سکونت و زبان یا گویش محلی مورد بررسی قرار داده است.در این پژوهش پیشرفت تحصیلی 126950 دانشآموز پایهء چهارم و پنجم ابتدایی و دورهء راهنمایی تحصیلی،از 29 استان به روش خوشهای و چندمرحلهای با روشهای آماری مناسب مورد بررسی قرار گرفت.
در مجموع نتایج حاصل از تجریه و تحلیل دادههای تحقیق،تصویر مأیوس کنندهای از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در جنبههای گوناگون زبانفارسی ارائه داده است،زیرا اکثریت دانشآموزان مورد مطالعه در همهء پایههای تحصیلی در دستیابی به حداقل هدفهای آموزشی درس فارسی که در اینجا به صورت 60 در صد نمره آزمون تعریف شده،ناموفق بودهاند.
خلاصه ماشینی:
ضرایب پایانی آزمونهای پایه چهارم و پنجم ابتدایی و اول،دوم و سوم راهنمایی در فرم(ب)،جدول زیر نشان داده شده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) ب)روایی آزمونها آزمونهای پیشرفت تحصیلی زبان فارسی براساس اهداف آموزشی و با درنظر گرفتن محتوای برنامه این درس و با نظر معلمان و متخصصان موضوعی تدوین شده است.
براساس نخستین فرضیه پژوهشی میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کشور در هریک از جنبههای زبان فارسی،یعنی درک شنیداری،خواندن و فهمیدن،املای کلمهها،درک معنا و کاربرد کلمهها باملاک حد متوسط(60 درصد نمره آزمون)مقایسه شده است.
تحلیلهای آماری دادهها در زمینهء این فرضیه نشان داده است که: *ضرایب همبستگی محاسبه شده میان نمره آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی با ملاکهای معدل،قرائت فارسی،املای فارسی،علوم و ریاضی در همه استانها و پایههای مورد بررسی بجز در چند مورد از نظر آماری معنادار است.
فرضیه هفتم پژوهش دربارهء مقایسه سطح پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایههای مختلف تحصیلی در آزمون زبان فارسی بوده که،پس از انجام دادن تحلیلهای آماری نتایج زیر حاصل شده است: *عملکرد دانشآموزان در پایههای مختلف با یکدیگر متفاوت است.
اگر باتوجه به گوناگونی فرهنگی،اقتصادی و جغرافیایی استانهای کشور، فرصتهای آموزشی فراهم شده برای دانشآموزان را عاملی اثر گذار بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان قلمداد کنیم،برای جبران اختلاف میان موقعیت اقتصادی، اجتماعی دانشآموزان مدارس محروم با دانشآموزان مدارس برخوردار،توجه به موارد زیر ضروری است: *شناسایی مدارس و مناطق آموزشی نیازمند و محروم، *تخصیص منابع اضافی برای مدارس محروم، *فراهم کردن شرایطی که دسترسی دانشآموزان مدارس محروم را به آموزشهای بیشتر و جبرانی تسهیل کند، *مجهز کردن مدارس به ویژه مدارس محروم به کتابخانه با مواد خواندنی،متنوع و جذاب برای برانگیختن دانشآموزان ب مطالعه، *تشکیل کتابخانههای سیار،برای کمک به مدارس مناطق محروم، *مطالعه دربارهء نارساییهای احتمالی کتابهای درسی زبان فارسی و بررسی میزان هماهنگی کتابها با استعدادها و تواناییهای دانشآموزان، *فراهم کردن برنامههایی که مهارتهای چهارگانه زبان آموزی(خواندن،نوشتن، گوش دادن و صحبت کردن)را در دانشآموزان باتوجه به مراحل رشد و تکوین زبان،پرورش دهد.