خلاصه ماشینی:
"این گرایش در تفاسیر پیشینیان مورد توجه نبوده و جدیت مفسران پیشین-حتی برخی مفسران معاصر-با تبیین کلام وحی از بعد فردی و لوازم آن بوده است و طرح مباحثی چون حکومت،آزادی،عدالت اجتماعی،نظم اجتماعی،مشکلات امت اسلامی،علل عقبماندگی مسلمانان،تنظیم حیات اجتماعی،توجه به ابعاد مادی و معنوی در اسلام،پاسخ به شبهات مستشرقان در باب حدود و دیات،حقوق زن،اقلیتهای مذهبی و دیگر مسائل و بحثهای کلامی و فقهی،که بگونهای با مسائل اجتماعی مربوط میشود،در این تفاسیر مطرح نبوده و یا کمتر عنوان شده است.
به عبارت دیگر،مفسر اجتماعی در این روشن تلاش میکند بین نظریهء قرآن در زمینهء مسائل اجتماعی،با هدف اجتماعی هماهنگی برای قرار نماید؛زیرا مفسر حیات سالم جامعهء بشری را براساس نظریات قرآنی امکانپذیر میداند.
ارایه ارزشهای قرآنی در شکل اجتماعی و توفیق جمع بین مسائل اسلام و قضایای انسان معاصر،ابعاد گوناگونی دارد؛زیرا از سویی باید اندیشههای قرآنی با اوضاع و احوال و نیازهای عصر جدید و تحولات اجتماعی تطبیق داده شود و از دیگر سو،راه حلی مشخص برای تحصیل سعادت و خوشبختی جامعهء اسلامی،با توجه به شرایط و خصوصیاتی که مفسر در عصر خود شاهد آن است،به دست میاید.
3)تفاوت دو برداشت از تفسیر اجتماعی در اینجا این سؤال مطرح است که چه فرقی بین تعریف نخست با تعریف دوم وجود دارد؛به عبارت دیگر ثمرهء نزاع چه خواهد بود؟ پاسخ آن است که گرچه در هر دو تعریف،اندیشهء اجتماعی مفسر،رنگی به مباحث تفسیری او میدهد و تبیین مفاهیم قرآن فردگرایانه نبوده،بلکه با«صبغهء اجتماعی» همراه است،اما براساس تعریف اول،تلاش و جدیت مفسر تنها در بررسی خصوصیات بشر و سپس ارایه راه حلهای تربیتی و اجتماعی و تقنینی است و مفسر همانند یک جامعهشناس و یلسوف تاریخ،با تحلیل و ارزیابی مسائل اجتماعی در پی راه حل مشکلات است."